" سلام بر شما ... از این که از هیئت یا غیاث المستغیثین بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

مطالب پیشین
پیوند دوستان
زیارت امام رضا(ع) در همه زمان ها خوب است، ولى با فضیلت ترین زمان زیارت آن حضرت ماه رجب است.
عقیق: ماه رجب از شهور برتر نزد خداوند و ائمه (ع) است، به گونه ای که پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: "فَضلُ رَجَبٍ عَلَی سَائِرِ الشُهُورِ کَفَضلِ القُرآنِ عَلَی سَائِرِ الکَلاَمِ. یعنی فضیلت ماه رجب نسبت به ماه های دیگر همانند فضیلت قرآن است نسبت به کلام های دیگر".


از امام صادق(ع) نقل است که از قول رسول اکرم(ص) فرمودند: "هر که از رجب سه روز روزه دارد خدای تعالی وی را به هر روزی روزه سالی بنویسد و هر که هفت روز روزه دارد، هفت در دوزخ ازو در بندند و هر که هشت روز روزه دارد هشت درِ بهشت از برای او بگشایند و هر که پانزده روز روزه دارد خدای تعالی حساب وی آسان کند و هر که همه ماه رجب روزه دارد خدای تعالی وی را خشنود کند و خشنودی خود بنویسد و از هر که خشنود باشد، وی را عذاب نبود".

اما در باب فضلیت این ماه باید گفت این از دلایل عظمت و فضیلت این ماه آن است که خداوند در قرآن چهار ماه را حرام معرفی می کند که یکی از آنها ماه رجب است.

باید توجه داشت که حرمت ماه رجب تنها به مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه پیش از ظهور اسلام نیز ماه رجب در میان ساکنان جزیره العرب دارای حرمت و قداست بوده است. در روایتی آمده است که اهل جاهلیت این ماه را بزرگ می شمردند. که این احترام و تکریم پس از اسلام افزایش یافت. این در حالی است که در دوران جاهلیت بسیاری از مسائل مهم و محترم شمرده نمی شد.

مردم در دوران جاهلیت در ایام ماه رجب در امنیت کامل بسر می بردند. بنابر روایتی از امام صادق(ع) که توسط شیخ کلینی نقل شده خداوند رجب را ماه حرام قرار داده تا مردم عمره بجای آورند چراکه خداوند هیچ بقعه ای را در زمین محبوب تر از کعبه خلق نکرده است. از این رو رجب در کنار ماه های شوال، ذی القعده و ذی الحجه حرام قرار داده شد تا عمره کعبه بجای آورده شود.
علاوه بر عمره بجای آوردن، روزه داری کل یا بخشی از این ماه نیز از مستحبات موکد است. در برخی روایات آمده که اگر کسی توان روزه داری کل این ماه را ندارد روزهای نخست، میانی و پایانی ماه رجب را روزه بگیرد که روزداری این سه روز همان پاداش روزه داری کل ماه رجب را دارد.

باید توجه داشت که رجب ماه بزرگی است که برای آن حسنات بسیار وجود دارد و باب رحمت و مغفرت الهی برای آمرزش گناه بندگان در آن گشوده می شود. هر کس یک روز از رجب روزه بدارد آتش از او به اندازه یک سال راه رفتن دور می شود و هر کس سه روز را روزه بدارد آتش دوزخ از او دور می شود.

البته در این میان روزه داری در برخی از ایام این ماه در مقایسه با دیگر ایام از فضیلت بیشتری برخوردار است همچون ایام البیض یعنی روزهای 13، 14 و 15 رجب که همزمان با آیین اعتکاف در مساجد است و نیز روزه داری روز بیست و هفتم که همزمان است با مبعث پیامبر اکرم (ص) حسنه 60 سال روزه داری را دارد. در این میان استغفار و طلب آمرزش گناهان از دیگر اعمال موکد در ماه رجب است. چراکه پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: "رجب ماه استغفار امت من است که خداوند غفور و رحیم است و از خدا بخواهید در باقی عمر از گناه مصون بمانید. شعبان نیز ماه من است و در این ماه صلوات بسیار بفرستید".

اما برای آنان که استطاعت عمره در این ماه را ندارند زیارت ثامن الحجج(ع) نیز به عنوان اعمال افضل در ماه رجب نام برده شده است، چراکه زیارت امام رضا (ع) از اعمال موکد در این ماه است به گونه ای که حتی برای زیارت مزار ایشان در مشهد مقدس ثواب عمره کعبه بیان شده است آنچنان که امام جواد ـ علیه السلام ـ نقل کرده اند:

«زیارت امام رضا - علیه السلام - در همه زمان ها خوب است، ولى با فضیلت ترین زمان زیارت آن حضرت ماه رجب است".

در میان تمام شب ها و روزهای ماه رجب، شب اول این ماه از فضیلتی خاص برخوردار است به گونه ای که امام صادق(ع) به نقل از امیرالمومنین(ع) می فرمایند: دوست دارم که مرد مسلمان چهار شب از سال را برای عبادت خالی بگذارد. شب عید فطر، عید قربان، نیمه شعبان و اول رجب؛ این تاکید نشان می دهد که نخستین شب از ماه رجب از چنان جایگاهی برخوردار است که در نگاه ائمه(ع) در کنار سه عید بزرگ قرار گرفته است.

علاوه بر شب نخست مناسبت های متعددی در ماه رجب قرار دارد که بر فضائل آن می افزاید. شب جمعه نخست که لیله الرغائب نام گرفته و اعمال خاص خود را دارد. میلاد امامان باقر(ع)، جواد(ع) و امیرالمومنین(ع)، آیین اعتکاف و مبعث رسول اکرم (ص) که همگی بر شان این ماه به عنوان یکی از ماه های پرفضیلت افزوده است.

باید توجه داشت این ماه و فضایل آن دریچه ای است برای درک ماه شعبان المعظم و پس از آن ورود به ماه مبارک رمضان به عنوان ماه میهمانی خدا؛ استغفار و روزه داری ماه رجب موقعیتی را فراهم می کند تا از فضای مستعد رمضان برای رسیدن به چنین مرتبه ای استفاده شود.

در پایان باید توجه داشت که با مرور روایات برجای مانده از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) می توان دریافت که منبع اصلی این احادیث پیامبر اکرم(ص) است. از این رو این روایات در منابع اهل سنت نیز دیده می شود. بنابراین ماه رجب و روایات مرتبط با آن می تواند یکی از محورهای مشترک میان مذاهب اسلامی باشد.

 

منبع:قدس آنلاین

 

 



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : اعتكاف ,
:: بازدید مطلب : [1176]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 20 فروردين 1391 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)

فضيلت اعتکاف چيست و چرا فقط در روزهايي خاص از ماه رجب معتکف مي شوند؟

 

الف) اعتكاف، عبارت است از ماندن در مسجد به قصد بندگى و عبادت و لازم نيست نيت عبادت ديگرى غير از ماندن در مسجد به آن ضميمه شود. اصل اعتكاف مستحب است؛ اما به خاطر نذر، قسم يا عهد و يا اجير شدن براى ديگرى، واجب مى‏شود. همين‏طور براى كسى كه دو روز معتكف شده، روز سوم واجب مى‏گردد و اعتكاف اثر عميقى در تصفيه روح و توجه مخصوص به پروردگار دارد. در حقيقت براى پرورش روح تقوا و خويشتن‏دارى، خودشناسى و خداشناسى و ملكه پرهيز از گناه و احساس مسؤوليت در برابر وظايف انسان‏ها است و در فضيلت آن آمده است كه ثواب اعتكاف، انجام دادن و معتكف شدن برابر با دو حج و دو عمره مى‏باش)دسفينة‏البحار، ج 6، ص 334 - وسائل‏الشيعه، ج 7، ص 413، انتشارات مكتبة‏الاسلامى (.
      
ب ) در هر زمانى كه روزه گرفتن صحيح باشد، اعتكاف نيز صحيح است؛ ولى با فضيلت‏ترين زمان آن ماه رمضان، مخصوصا ده روز آخر آن ماه است.
      
ج ) اعتكاف چند شرط دارد:

  -1 عقل،
  - 2
نيت،
 - 3
روزه گرفتن،
  -4
كمتر از سه روز نباشد،
 -5
در يكى از مساجد چهارگانه (مسجدالحرام، مسجدالنبى(مدينه)، مسجد كوفه، مسجد بصره) باشد و در غير اين چهار مسجد، بنا بر نظر امام اعتكاف اشكال دارد. اما در مسجد جامع هر شهر هم به اميد ثواب مى‏توان معتكف شد،
       6-
زن در صورتى مى‏تواند معتكف شود كه با حقوق شوهر منافات نداشته باشد و شوهر به او اذن بدهد. اعتكاف فرزندان هم اگر باعث اذيت پدر و مادر شود، جايز نيست؛ اما اگر باعث اذيت نشود اذن لازم نمى‏باشد.
       7-
بدون عذر شرعى و عمدا از مسجد (در مدت اعتكاف) خارج نشود،
       8-
بلوغ در اعتكاف شرط نيست، ازاين‏رو از بچه مميز (كه خوب و بد را تميز مى‏دهد) نيز صحيح است.
      
چند چيز بر معتكف حرام است:
       1-
اعمال زناشويى با همسر (حتى لمس و بوسيدن و نگاه شهوت‏آميز كردن)،
       2-
استمنا،
       3-
بوييدن مشك و ريحان و چيزهاى معطر،
       4-
خريد و فروش و معاملات،
       5-
جدال و گفت‏وگو در امور دنيا با مسائل دينى اگر براى شكستن طرف مقابل باشد؛ اما اگر گفت‏وگو براى فهميدن يك مسأله علمى باشد اشكال ندارد، (تحريرالوسيله، ج 1، ص 554).
      
دانشجويان و كسانى كه در شهرهاى ديگر هستند، مى‏توانند در مسجد جامع آن شهر به قصد ثواب معتكف شوند، (استفتاآت امام خمينى).
      
البته شما بايد به فتواى مرجع تقليدى كه از او تقليد مى‏كنيد مراجعه نماييد



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : اعتكاف ,
:: بازدید مطلب : [793]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 20 فروردين 1391 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)

چرا اعتكاف در 13-14-15 رجب است؟ از چه زماني به وجود آمده؟

«وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ»؛ «و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه خانه مرا براى طواف‏كنندگان و مجاوران و ركوع كنندگان و سجده كنندگان، پاك و پاكيزه كنيد».بقره (2)، آيه 125. اعتكاف، در لغت به معناى توقف در جايى است و در اصطلاح فقه، عبارت‏است از: «ماندن حداقل سه روز در مسجد، به قصد عبادت خداوند، با شرايطى خاص». مراسم اعتكاف، به زمان حضرت ابراهيم‏عليه السلام بر مى‏گردد و بعد از او در بعضى از شريعت‏ها و در زندگى برخى از صالحان - از جمله حضرت مريم و زكريا - به چشم مى‏خورد. با ظهور دين اسلام اين امر، شكل تازه‏اى به خود گرفت و در ميان مسلمانان به عنوان يك عبادت مستحب با آداب و شرايط خاص، رايج شد. اعتكاف عبادتى است كه استحباب و فضيلت فراوان دارد و صفاى خاصى به روح و جان مى‏بخشد. پيامبراسلام‏-صلى الله عليه وآله -همه ساله در ماه رمضان - به ويژه دهه آخر آن - اعتكاف مى‏كرد و دستور مى‏داد رختخوابش را برچينند و چادرى در مسجد بر پا كنند و هميشه مى‏فرمود: «ده روز اعتكاف در ماه رمضان، برابر با دو حج و دو عمره است».«اِعْتِكافُ عَشْرٍ فى‏ شَهْرِ رَمَضانَ يَعْدِلُ حَجَّتَيْنِ وَ عُمْرَتَيْنِ»:; وسائل الشيعة، ج 10، ابواب الاعتكاف و اللمعة الدمشقيه، كتاب الاعتكاف. اعتكاف حكمت‏ها و فوايد فراوانى دارد كه بخشى از آنها عبارت است از: الف. ايجاد زمينه مناسب براى انديشه و تفكر و خردورزى؛ ب. فراهم آمدن زمينه توبه و بازگشت؛ ج. فراهم شدن فرصت نيايش، نماز و تلاوت قرآن؛ د. به وجود آمدن دوره‏اى كوتاه براى محاسبه نفس و خودسازى كه حداقل سه روز طول مى‏كشد و انسان را از حاكميت غريزه‏ها، عادت‏ها و اشتغالات معمول زندگى آزاد مى‏سازد. در زمينه اعتكاف توجّه به چند امر ضرورى مى‏نمايد: 1. اصل اعتكاف مستحب است؛ ولى گاهى به واسطه نذر، عهد، قسم و مانند آن واجب مى‏شود. 2. اعتكاف بايد در يكى از مساجد چهارگانه و يا در مسجد جامع شهر باشد و در غير آن صحيح نيست.(مسجد جامع مسجدى است كه اقشار مختلف مردم در آن شركت مى‏كنند و اختصاص به محله يا صنف خاصى ندارد و، مساجد چهار گانه عبارت است از: مسجد الحرام، مسجد نبوى (مدينه)، مسجد كوفه و مسجد بصره). . حداقل اعتكاف سه روز است و كمتر از آن صحيح نيست؛ ولى بيش از آن اشكال ندارد. 4. اين عبادت را مى‏توان به نيابت از مردگان انجام داد. 5. اعتكاف زمان خاصى ندارد و در هر زمان كه روزه صحيح باشد، اعتكاف نيز صحيح است. بنابراين كسى كه نمى‏تواند روزه بگيرد (مانند مسافر، مريض، حائض و كسى كه به عمد روزه گيرد)؛ اعتكافش صحيح نيست. بهترين زمان براى انجام دادن آن، ماه رمضان و دهه آخر آن است. 6. اگر اعتكاف با حق شوهر منافات داشت، با اجازه او باشد. 7. اگر اعتكاف باعث اذيت و آزار پدر و مادر شود، با اجازه آن دو باشد. اعتكاف نگاهى به سابقه اعتكاف در اديان گذشته، ثواب و فضيلت اعتكاف و زمان و مكان و ساير شرايط اين سنّت اسلامى‏ اُنس با معبود: انسان موجودى است سالك و پويا به سوى معبود حقيقى خويش و از هر راهى كه برود و هر مسيرى را كه در زندگى انتخاب كند، سرانجام به لقاى معبود خويش مى‏رسد:«ياايّهَا الإنسانُ إنَّكَ كادِحٌ الى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ(1)».«اى انسان! تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مى‏روى و او را ملاقات خواهى كرد».با توجه به اين آيه، اگر انسان، راه ايمان، خودسازى و تهذيب نفس را بپويد، جمال و مِهر خداوند را ملاقات مى‏كند، اما اگر راه كفر و آلودگى را در پيش بگيرد، جلال و قهر او را. بنابراين اگر مقصد و غايت سلوكش، لقاى محبّت و مهر خداوند باشد، بايد راه تهذيب نفس و عبادت حقيقى را در پيش گيرد و از هواى نفس بگريزد و در طريقت انس با معبود، گاهى به گوشه‏اى خلوت پناه ببرد و دور از تعلّقات مادّى، لختى به خدا توجه كند. آيين اسلام با توجه به همين نياز روحى، با آن‏كه انسان را به حضور در جامعه فرامى‏خواند، فرصت‏هايى را نيز براى خلوت نمودن او با خداوند فراهم نموده است. يكى از اين فرصت‏ها «اعتكاف» است. اعتكاف در لغت به معنى اقامت كردن و ماندن در جايى و ملازم بودن با چيزى است، ولى در شرع مقدس اسلام، به معناى اقامت در مكانى مقدس به منظور تقرّب جستن به خداوند متعال است.در اعتكاف مى‏توان خانه دل را از اغيار تهى كرد و نور محبّت خدا را در آن جلوه‏گر ساخت. مى‏توان خود را وقف عبادت كرد و لذّت مهمانى را بر سر سفره احسان و لطف الهى چشيد. مى‏توان زمام دل و جان را به دست خدا سپرد و همه اعضا و جوارح را در حصار اراده حق به بند كشيد(2). مى‏توان به خويشتن پرداخت و معايب و كاستى‏هاى خود را شناخت و در جست و جوى معالجه بود. مى‏توان به مرگ انديشيد و خود را براى حضور در پيشگاه خداوند ارحم‏الراحمين آماده كرد. سابقه اعتكاف در اديان گذشته‏: اعتكاف، مخصوص دين اسلام نيست، بلكه در اديان الهى ديگر نيز وجود داشته و در اسلام استمرار يافته است، گرچه ممكن است در شرع مقدس اسلام پاره‏اى از خصوصيّات و احكام و شرايط آن تغيير يافته باشد. درباره حدود و شرايط اين عبادت در اديان ديگر: اطلاعات قابل توجهى در اختيار ما نيست. برخى از آيات قرآن، دالّ بر اين است كه اعتكاف در اديان الهى گذشته وجود داشته است. خداوند متعال مى‏فرمايد:«...وَ عَهِدْنا الى ابراهيمَ و اِسماعيلَ أنْ طَهَّرا بَيْتِىَ لِلطّائِفينَ و العاكِفينَ و الرُّكَّعِ السُّجودِ(3)».«به حضرت ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلام) سفارش نموديم تا خانه‏ام را براى طواف‏كنندگان، معتكفان و نمازگزاران، تطهير نمايند».از اين آيه استفاده مى‏شود كه در زمان حضرت ابراهيم‏عليه السلام و اسماعيل‏عليه السلام عبادتى به نام اعتكاف وجود داشته و پيروان دين حنيف، گرداگرد كعبه، معتكف مى‏شدند. حضرت مريم (سلام‏اللّه عليها) آن‏گاه كه به افتخار ملاقات با فرشته الهى نائل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مكانى خالى و فارغ از هرگونه دغدغه، به راز و نياز با خداى خود بپردازد و چيزى او را از ياد محبوب، غافل نكند. به همين جهت طرف شرق بيت‏المقدّس را كه شايد محلّى آرام‏تر و يا از نظر تابش آفتاب پاك‏تر و مناسب‏تر بود، برگزيد(4). مرحوم علاّمه طباطبايى‏قدس سره در الميزان مى‏نويسد: «هدف حضرت مريم(س) از دورى‏نمودن از مردم، بريدن از آنان و روى‏آوردن به سنّت اعتكاف بوده است(5)». برخى از روايات اهل سنت هم نشان مى‏دهد كه در دوران جاهليّت هم عملى عبادى به عنوان اعتكاف در ميان مردم رايج بوده است(6). از زمانى كه پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله اعتكاف را به مسلمانان آموزش داد، اين سنت اسلامى در ميان مسلمانان رواج پيدا كرد. در حال حاضر مراسم اعتكاف در دهه پايانى ماه مبارك رمضان در بسيارى از كشورهاى اسلامى از جمله عربستان (مكه) باشكوه خاصى برگزار مى‏شود. همه‏ساله خيل عظيم مسلمانان كه بخش قابل توجهى از آنان را جوانان تشكيل مى‏دهند، از سراسر جهان به سوى مسجدالحرام مى‏شتابند و در كنار خانه خدا معتكف مى‏شوند و حتى بسيارى از زائران خانه خدا به منظور دست‏يابى به فضيلت اعتكاف در دهه آخر ماه رمضان، اين ايّام پربركت را براى انجام عمره مفرده برمى‏گزينند. شبيه اين مراسم در مسجدالنبى و در كنار مرقد مطهر پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله نيز برگزار مى‏شود. مسجد كوفه در عراق نيز سال‏هاى متمادى، محل برپايى مراسم اعتكاف در دهه آخر ماه رمضان بوده است. انبوه شيعيان و پيروان مكتب اهل‏بيت(عليهم‏السلام) در اين مسجد مقدس، معتكف مى‏شده‏اند و بسيارى از عالمان بزرگ شيعه نيز همراه با مردم در اين مراسم شركت مى‏كرده‏اند. نقش عالمان بزرگ اسلامى در ترويج سنت اعتكاف‏ اعتكاف در كشور ايران، تاريخچه‏اى پرفراز و نشيب دارد. در هر عصرى كه عالمان برجسته دينى به اعتكاف، اهتمام ورزيده‏اند، مردم مسلمان نيز از آنان پيروى كرده و به اعتكاف بها داده‏اند.در عصر صفوى، در سايه تلاش‏هاى دو عالم بزرگ آن زمان، مرحوم شيخ بهايى (1030 - 952 ه.ق) و شيخ لطف‏اللّه ميسى عاملى اصفهانى (متوفاى 1032 يا 1034 ه.ق)، اعتكاف در شهرهاى ايران به ويژه قزوين و اصفهان، رونق خاصى يافته است. خوشبختانه اكنون در بسيارى از شهرهاى كشورمان مراسم اعتكاف در روزهاى 13، 14 و 15 ماه رجب (ايام‏البيض) برگزار مى‏شود. اين سنت حسنه ابتداء در شهر مقدس قم، توسط عالم ربّانى ميرزا مهدى بروجردى صورت گرفت و رفته‏رفته در شهرهاى ديگر رواج يافت. زمان اعتكاف‏: اعتكاف از نظر زمان، محدود به وقت خاصى نيست، تنها از آن‏رو كه لازمه اعتكاف روزه‏گرفتن است، بايد در زمانى معتكف شد كه شرعاً بتوان روزه گرفت. پس هرگاه روزه‏گرفتن صحيح باشد، اعتكاف نيز صحيح است؛ ولى بهترين زمان براى اعتكاف، دهه آخر ماه مبارك رمضان است. پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله در اين دهه، در مسجد خود معتكف مى‏شد(7).اعتكاف در دهه آخر ماه رمضان، با آماده‏سازى انسان براى درك ليلةالقدر و بهره‏بردارى از فيض اين شب گران‏قدر، بى‏ارتباط نيست. اعتكاف، كمتر از سه روز نيست و روزه‏دارى در آن سه روز، جزء اعمال اعتكاف مى‏باشد. همچنين شخص معتكف جز براى كار ضرورى نبايد از مسجد و محل اعتكاف، خارج شود. در كشور ما اكنون اعتكاف در سه روز از ماه رجب، بيش از اعتكاف در دهه پايانى ماه رمضان رواج دارد و اين سه روز از چند نظر، حائز اهمّيّت است: اول آنكه ماه رجب، يكى از ماه‏هاى حرام است و از روايات استفاده مى‏شود كه اعتكاف در ماه‏هاى حرام، نسبت به ديگر ماه‏ها از فضيلت بيشترى برخوردار است.دوم، روزه در ماه رجب داراى فضيلت خاصى است، زيرا ماه رجب ماه بزرگى است كه مردم حتى در جاهليّت نيز حرمت آن را پاس مى‏داشتند. اسلام نيز بر احترام و منزلت آن افزود(8). ظاهراً چنين رفتار و باورى نسبت به ماه رجب از ديگر اديان الهى در ميان مردم به جاى مانده بود. بر پايه حديثى از پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله هر كس سه روز از ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند ميان او و آتش جهنم به اندازه هفتاد سال راه فاصله مى‏اندازد. پروردگار مهربان به كسى كه سه روز از ماه رجب را روزه گرفته، خطاب مى‏كند كه:«حق تو بر من واجب و دوستى و ولايتم برايت حتمى شد. اى فرشتگان! در حضور شما شهادت مى‏دهم كه گناهان بنده‏ام را آمرزيده‏ام(9)».علاوه بر رواياتى كه به طور عام نسبت به فضيلت روزه ماه رجب تأكيد مى‏كنند، درباره روزه‏گرفتن در روزهاى 13، 14، 15 و انجام عمل «امّ‏داوود» نيز تأكيد شده است. مكان اعتكاف‏: اعتكاف از نظر مكان، محدوديّت خاصى دارد. در روايات ما وارد شده است كه اعتكاف، تنها در مسجدى كه امام عادل در آن نماز جماعت برگزار مى‏كند و نيز در يكى از مساجد چهارگانه (مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجد كوفه و مسجد بصره) جايز است. امام رضاعليه السلام فرموده‏اند: «اعتكافُ لَيْلَةٍ فى مَسْجِدِ الرَّسولِ و عِنْدَ قَبْرِهِ يَعْدِلُ حَجَّةً و عُمْرَةً(10)»: «يك شب، اعتكاف در مسجد پيامبر9 و نزد قبر او، معادل يك حج و يك عمره است». اما گروهى از فقها، اعتكاف در مسجد جامع هر شهر و منطقه را نيز روا دانسته‏اند(11). البته در مورد مسجد جامع نيز برخى برآنند كه بايستى به قصد رجاء و به اميد اين‏كه شايد مطلوب درگاه الهى باشد، اعتكاف نمود(12). اعتكاف در ساير مسجدها مانند مسجد محله و بازار، تنها به نظر شمار اندكى از فقيهان شيعه، جايز است(13).مقصود از مسجد جامع در هر شهر و منطقه، مسجدى است كه معمولاً مردم بيشترى در آن‏جا گردهم مى‏آيند(14). به عبارت ديگر مسجدى كه اغلب اوقات بيشتر از ساير مساجد، جمعيّت داشته باشد(15). شيخ لطف‏اللّه ميسى اصفهانى در كتاب «رساله اعتكافيّه» به نقل احاديثى در باب اعتكاف پرداخته و ضمن بيان احاديث، شواهدى را در جواز اقامه اعتكاف در مسجد جامع، نصب قُبّه و نيز احياى دهه آخر ماه رمضان ذكر مى‏كند. روشن است كه در محل برگزارى اعتكاف، اختلافى در ميان فقهاى شيعه وجود دارد. اين اختلاف ناشى از اين روايت است كه اعتكاف در مسجدى جايز است كه امام عادل، جماعتى در آن برگزار كرده باشد. برخى از فقها صرفاً همين چند مسجد (كوفه، بصره، مدينه و مكه) را براى اعتكاف جايز شمرده‏اند و برخى ديگر، مساجد ديگر را نيز براى اعتكاف، مجاز شمرده‏اند. از دسته دوم، گروهى تنها مساجد جامع را معيّن كرده و برخى همه مساجد جماعات را. شيخ لطف‏اللّه بر اين باور بوده كه در تمامى مساجد جامع و حتى جماعت، اعتكاف، جايز است؛ ولى درباره روايتى كه «امام عادل» را مطرح كرده چنين اظهار مى‏كند كه مقصود از امام عادل، اعمّ از امام معصوم و غيرمعصوم است. شيخ تأكيد دارد كه اصولاً سؤال درباره مساجد بغداد بوده و روشن است كه وجه عدل نمى‏توانسته ارتباطى با امام معصوم براى اقامه نماز در آن مساجد داشته باشد. وى با اشاره به آراى برخى از فقهاى متقدّم، در اين‏كه تنها در مساجد چهارگانه اعتكاف رواست، اسامى جمعى از علماى عصر خود را كه اغلب، علماى جبل عامل هستند، ذكر كرده و رأى آنان را چنين دانسته كه در هر مسجد جامعى، اعتكاف جايز است. از جمله آنان مرحوم شيخ بهايى است كه در هنگام تأليف اين رساله در قيد حيات بوده است و نيز شيخ على بن عبدالعالى ميسى جدّ نويسنده و نيز شهيد ثانى و بسيارى ديگر(16). در اين‏جا ممكن است اين پرسش مطرح شود كه با توجه به آثار سازنده اعتكاف، آيا بهتر نيست اعتكاف در هر مسجدى را جايز بدانيم تا همگان به آسانى بتوانند از اين عبادت بهره‏مند شوند؟ در پاسخ بايد گفت كه عبادت‏هاى دينى، كاملاً توقيفى هستند؛ بدين معنى كه شرايط و احكام آن را بايد از متون اسلامى و دستورهاى شرعى اخذ كرد. هرگاه از ادلّه معتبر استفاده شود كه محل اعتكاف، مسجد جامع است، نمى‏توان از روى ذوق و سليقه شخصى در شرط عبادت تصرف نمود و دامنه آن را توسعه داد. اساساً برخى عبادت‏ها از نظر مكان، داراى محدوديّت خاصى هستند. مراسم و اعمال حجّ بايد در مكان‏هاى معيّنى انجام شود. از اين‏رو انجام دادن اعمال حج در غير از محل‏هاى مقرّر، بى‏معناست. در مورد اعتكاف نيز هرگاه با ادلّه معتبر، ثابت شود كه جايگاه آن، مسجد جامع است، مى‏فهميم كه شارع مقدس، اين عبادت را تنها در اين ظرف مكانى معيّن از ما خواسته است. البته در تشريع اين حكم حتماً مصالحى مورد نظر بوده است كه شايد عقل ما نتواند به‏طور يقين بدان دست يابد. شايد اسلام با منحصر كردن اعتكاف در مسجد جامع بخواهد نوعى كنترل بر كمّيّت و كيفيّت آن وجود داشته باشد و در كنار اين عبادت، ارزش‏هاى ديگرى مانند وحدت و همراهى و هم‏دلى نيز مطرح شود(17). مقابله با تهاجم فرهنگ بيگانه از بركات ضمنى اعتكاف است‏: در فرهنگ اسلامى روى‏آوردن به اعتكاف، علاوه بر بهره‏بردارى از فيض معنوى آن، جهاد مقدس نيز شمرده مى‏شود؛ زيرا اين مراسم عبادى-معنوى، نقش بسيار مهمى در تهذيب نفس و جهاد اكبر دارد.جوانى كه در مراسم اعتكاف، طعم شيرين ايمان و انس با خداوند را مى‏چشد، لذت‏هاى مادى و شهوانى در ديدگانش حقير و بى‏ارزش مى‏شود، ايمان و اعتقادش تقويت مى‏شود و به آسانى در گرداب فساد و باورهاى ضدّدينى گرفتار نمى‏شود. از سوى ديگر، چنين مراسمى خود پيامى عملى و درسى عبرت‏آميز براى مردم است. حضور جمعى از مؤمنان در مسجد براى عبادت، در حقيقت نوعى دعوت به خداپرستى و دين‏مدارى است و آثار سازنده‏اى بر جامعه خواهد داشت. از همين‏رو، امروز در رويارويى با تهاجم فرهنگى دشمن نبايد نقش مؤثر سنت‏هايى كه در باور عمومى مردم ريشه‏هاى عميق دارند، ناديده گرفته شود. بى‏ترديد مساجد، حسينيّه‏ها، تكايا، هيأت‏هاى مذهبى، زيارت و اعتكاف نقش مهمى در تربيت جامعه و گسترش فرهنگ دينى ايفا كرده و مى‏كنند. اين مقوله‏ها با آثار مثبت جانبى كه دارند، اهرم‏هاى توانمندى در مقابله با فرهنگ بيگانه‏اند. در دوران ما تهاجم دشمن ابعادى گسترده يافته، ولى اين حركت استعمارى، دست‏كم ريشه‏اى چندصد ساله دارد و همين پديده‏هاى سنتى، همچون اعتكاف، مردم ما را در طول ساليان متمادى در برابر نفوذ فرهنگ بيگانه، مصونيّت بخشيده است(18). اما متأسفانه اهمّيّت آن و نقش به‏سزايى كه در تصفيه و تزكيه روح انسان دارد، براى بسيارى از مسلمانان، ناشناخته مانده است. از اين‏رو جا دارد مبلّغان اسلامى بيش از پيش بر نقش مهمّ آن تأكيد ورزند تا اين سنت ديرينه محمدى آن‏گونه كه شايسته است، جايگاه خود را در جامعه اسلامى حفظ كند. اسماعيل نساجى زواره-‏1. انشقاق، 6.-2. تذكرةالأولياء، عطار نيشابورى، ص 785.-3. بقره، 125-4. تفسير نمونه، ج 13، ص 33-5. تفسير الميزان، ج 14، ص 34-6. المسائل النّاصريّات، سيد مرتضى، ص 119-7. بحارالانوار، ج 98، ص 15-8. فضائل الاشهر الثلاثة، شيخ صدوق، ص 24، روايت 12-9. همان، ص 25، بخشى از روايت 12.-10. بحارالانوار، ج 98، ص 151-11. سيد محمدكاظم، العروةالوثقى، كتاب الاعتكاف-12.امام خمينى(ره)، تحريرالوسيلة، ج 1، ص 305-13. سيد محمدحسن نجفى، جواهرالكلام، ج 17، ص 170-14. همان، ص 171-15.آيت‏اللّه گلپايگانى، مجمع المسائل، ج 1، ص 154-16. فصل‏نامه فرهنگ اصفهان، شماره 1، پاييز 1374، ص 38-17. بحارالانوار، ج 33، ص 542-18.رحيم نوبهار، اعتكاف، سنت محمدى، ص 51 - 50.



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : اعتكاف ,
:: بازدید مطلب : [1330]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 20 فروردين 1391 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)

فضیلت و اعمال ماه مبارك رجب

 

 

اعمال ماه مبارک رجب

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.


و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».


ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است.


پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ .


اعمال مشترك ماه مبارک رجب


اینها اعمالی است كه انجام دادن آنها متعلق به همه ماه است و اختصاصى به روز معینی ندارد و آن چند مورد است :


1- در تمام ایام ماه رجب دعای ذیل را که روایت شده امام زین العابدین(علیه السلام) در حجر در غره خواندند، خوانده شود:

"یَا مَنْ یَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِیدٌ اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُكَ الصَّادِقَةُ وَ أَیَادِیكَ الْفَاضِلَةُ وَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیرٌ ."

2- دعایی را كه از امام صادق(علیه السلام) روایت شده، خوانده شود:


«خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلا لَكَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلا بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَ نَیْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِى اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَلا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَ اغْفِرْ لِى یَوْمَ الدِّینِ .»


3- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه در ماه رجب این خوانده شود:

«اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِینَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْكَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِىُّ الْعَظِیمُ وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ أَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنُنْ بِغِنَاكَ عَلَى فَقْرِى وَ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِى وَ بِقُوَّتِكَ عَلَى ضَعْفِى یَا قَوِىُّ یَا عَزِیزُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ اكْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»


قابل توجه است که ادعیه دیگری نیز برای این ماه عزیز ذکر شده است که می‌توانید به مفاتیح الجنان مبحث اعمال ماه رجب رجوع نمایید .


4- از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: هر كس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: 

«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَحْدَهُ لا شَرِیكَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و آن را به صدقه ختم فرماید حق تعالى براى او به رحمت و مغفرت و كسى كه چهار صد مرتبه بگوید بنویسد براى او اجر صد شهید عطا فرماید.

 
5- از نبی مکرم اسلام روایت است: كسى كه در ماه رجب هزار مرتبه "لا إِلَهَ إِلا اللهُ" بگوید خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه عطا کند و براى او صد شهر در بهشت بنا فرماید .

6- روایت است كسى كه در رجب در صبح هفتاد مرتبه و در شب نیز هفتاد مرتبه بگوید: 

"أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" و پس از اتمام ذکر، دست‌ها را بلند كند و بگوید: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ تُبْ عَلَىَّ" اگر در ماه رجب بمیرد خدا از او راضى باشد و به بركت ماه رجب، آتش او را مس نكند . 

اعمال ماه مبارک رجب

7- در کل این ماه هزار مرتبه ذکر: 

أَسْتَغْفِرُ اللهَ ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ مِنْ جَمِیعِ الذُّنُوبِ وَ الْآثَامِ " گفته شود؛ تا خداوند رحمان او را بیامرزد .

8- سید بن طاووس در اقبال از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فضیلت بسیاری براى خواندن سوره قل هو الله أحد نقل کرده است که ده هزار مرتبه یا هزار مرتبه یا صد مرتبه در این ماه تلاوت شود. و نیز روایت كرده كه هر كس در روز جمعه ماه رجب صد مرتبه سوره قل هو الله أحد را بخواند براى او در قیامت نورى شود كه او را به بهشت بكشاند.


9- سید بن طاووس از حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) روایت كرده كه: هر كس در روز جمعه ماه رجب، مابین نماز ظهر و عصر، چهار ركعت نماز بگزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و آیة الكرسى هفت مرتبه و قل هو الله أحد پنج مرتبه بخواند، و سپس ده مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِى لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» حق تعالى براى او از روزى كه این نماز را گزارده تا روزى كه بمیرد هر روز هزار حسنه به او عطا فرماید، و او را به هر آیه‌ای كه خوانده شهرى در بهشت از یاقوت سرخ و به هر حرفى قصرى در بهشت از دُرّ سفید دهد و تزویج فرماید او را حورالعین و از او راضى شود .

10- سه روز از این ماه را كه پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه گرفته شود. زیرا كه روایت شده هر كس در یكى از ماه‌هاى حرام، این سه روز را روزه بدارد حق تعالى براى او ثواب نهصد سال عبادت بنویسد.


11- از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است كه: هر كس در یك شب از شب‌هاى ماه رجب ده ركعت نماز به این نحو که در هر ركعت حمد و قل یا ایها الكافرون یك مرتبه و توحید سه مرتبه بخواند، خداوند گناهان او را می‌آمرزد.

  

اعمال شب و روز اول ماه رجب


شب اول

این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .


1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

 
2- غسل.

حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

 
3- زیارت امام حسین علیه السلام .


4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.


5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو:

در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است.


روز اول رجب

این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

1- روزه .

روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود .


2- غسل .


3- زیارت امام حسین علیه السلام.


از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : ماه رجب ,
:: بازدید مطلب : [1231]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 20 فروردين 1395 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)

 

 
یا مقلّب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال

    
در معارف اسلامى آمده هر روزى که در آن گناه صورت نگیرد عید است چنان که امام صادق علیه‌السلام مى‌فرماید: "کل یوم لا یعصى اللّه فیه فهو یوم عید"(1)

اما در طول سال چند عید وجود دارد که از آداب و ویژگى خاصى برخوردارند مهم‌ترین آنها اعیاد غدیر، فطر و قربان است، که آثار و برکات زیادى دارند روز ولادت پیامبر مکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله و ائمه اطهار علیهم‌السلام نیز از اعیاد مهم اسلامى به شمار مى‌آیند. عید نوروز که با تحویل سال و چرخیدن یک دور کامل زمین به گرد خورشید شروع مى‌شود، از جمله اعیادى است که جنبه ملى داشته و تاریخ پیدایش آن قبل از اسلام است. این عید با آمدن اسلام و زدودن خرافات از چهره آن مورد موافقت و تأیید ضمنى اسلام قرار گرفت در روایات نیز آمده است که روزى براى حضرت على علیه‌السلام هدیه نوروزى آوردند، فرمودند این چیست؟ گفتند: اى امیرالمؤمنین، امروز نوروز است. حضرت فرمودند: هر روز را براى ما نوروز قرار بدهید.(2)
 
امام صادق علیه‌السلام درباره این عید فرموده‌اند: "... و هیچ نوروزى نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجى نباشیم زیرا نوروز از روزهاى ما و شیعیان ما است."(3)

امام خمینى قدس‌سره در یکى از پیام‌هاى نوروزى مى‌فرماید: "این عید هر چند یک عید اسلامى نیست، ولى اسلام آن را نفى نکرده است."(4)

 مرحوم محمد حسین کاشف الغطاء در جواب این سؤال که اعتقاد شیعه و روش شما درباره روز اول سال (نوروز) چیست؟ چنین نوشتند: نوروز مقتضاى جهان است در بشر و حیوان و جماد، بلکه در آسمان و زمین و هوا و فضا؛ و بر این اساس روایاتى از اهل‌بیت علیهم‌السلام درباره نوروز به ما رسیده که عید گرفتن را تأیید کرده‌اند و نیز به نماز، ذکر و عبادت سفارش نموده‌اند و... .(5)

در این مقال بر آنیم تا درباره دعاى تحویل سال به چهار نکته اشاره کنیم:
 
نکته اول: تعریف و حالات قلب

واژه قلب 132 مرتبه در قرآن آمده است و در دو معنى استعمال مى‌شود: 1. عضوى که در سمت چپ بدن قرار گرفته و خون را تصفیه و به همه بدن پمپاژ مى‌کند. 2. روح و نفس که هدایت‌کننده همه اعضاء و جوارح بدن است. قلبى که در دعاى مذکور آمده از نوع دوم، است که داراى حالات مختلف بد و خوب مى‌باشد:
 
"حالات خوب قلب"

1. قلب سلیم و پاک؛ على علیه‌السلام مى‌فرماید: خداوند وقتى نسبت به بنده‌اى اراده خیر کند قلب سلیم روزى او مى‌گرداند.(6)
 
2. قلب مطمئنه؛ قرآن مى‌فرماید: "اَلا بذکر اللّه تَطمئن القلوب"(7)، همانا با یاد خداوند دل‌ها آرام مى‌گیرد.

3. قلب نورانى؛ از رسول خدا صلى‌اللّه‌علیه‌وآله در مورد شرح صدر سؤال شد که چیست؟ فرمود نورى است که خداوند در قلب مؤمن قرار مى‌دهد و به وسیله آن سینه‌اش وسعت مى‌یابد.(8)
 
"حالات بد قلب"

1. قساوت قلب؛ این حالت همراه با بى‌تفاوتى نسبت به احکام خداوند به وجود مى‌آید، قرآن مى‌فرماید: “و جعلنا قلوبهم قاسیة”(9)، دل‌هاشان را سخت گردانیدیم.

2. کور شدن قلب؛ شرّالعمى عمى القلب؛ بدترین کورى، کورى قلب است.

3. انحراف قلب؛ قرآن مى‌فرماید: "فلمَا زاغوا ازاغ اللّه قُلُوبهم"(10)، باز چون از حق روى گردانیدند خدا هم دل‌هاى بى‌نورشان را از سعادت و اقبال بگردانید.
 
4. مریض شدن قلب؛ قرآن مى‌فرماید: "فى قلوبهم مرض"(11)، دل‌هاى آنها (منافقین) بیمار است. ‌ ‌

در چنین حالاتى باید گفت که قلب مرده است.

عواملى براى به وجود آمدن حالات بد و منفى در قلب وجود دارد که به برخى از آنها اشاره مى‌شود:

1. گناه؛ در مناجات مى‌خوانیم “و امات قلبى عظیم جنایتى”(12) اى خدا گناهان بزرگ، دل مرا میرانده است” در روایتى پیامبر اکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله مى‌فرماید: گناه بر روى گناه قلب انسان را مى‌میراند.”(13)

2. دلبستگى به دنیا؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: “و اماتت الدنیا قلبه”(14)، دنیا قلب او را میرانده است.
 
امام صادق علیه‌السلام نیز قلب سالم را قلبى مى‌دانند که از دنیا دوستى سالم باشد.”(15)
 
3.پرخورى؛ از پیامبر مکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله نقل شده است که فرمودند: با خوردن آب و غذاى فراوان دل را نمیرانید، چون دل مانند کشتزار است که اگر آب فراوان به آن داده شود مى‌میرد.(16)
 
عواملى نیز براى به وجود آمدن حالات خوب در قلب وجود دارد، از جمله:

1. توبه از گناه؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: توبه دلها را پاکیزه مى‌کند و گناه را مى‌شوید.(17)

2. انجام عبادت از قبیل نماز و روزه؛
 
3. یاد مرگ؛
 
4. قرآن خواندن؛
 
پیامبر مکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله مى‌فرمایند: قلب‌ها زنگار مى‌بندند. مانند زنگ زدن آهنى که آب به آن برسد. گفته شد جلاى این‌گونه قلب‌ها به چه وسیله‌اى ممکن است؟ فرمودند: زیاد یاد کردن مرگ و خواندن قرآن.(18)
 
5. یاد خدا؛ حضرت على علیه‌السلام خطاب به فرزندشان فرمودند: تو را سفارش مى‌کنم به این که قلب خود را با یاد خدا آباد کنى.(19)

6. شنیدن موعظه؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: قلب خود را به وسیله موعظه زنده کن.(20)
 
7. کم خوردن؛ پیامبر اکرم اسلام صلى‌اللّه‌علیه‌وآله مى‌فرمایند: هر که خوراکش کم باشد بدنش سالم و دلش پاک مى‌گردد.(21)

8. هم‌نشینى با اهل معرفت؛ حضرت على علیه‌السلام مى‌فرمایند: “دیدار اهل معرفت آبادانى قلب است.”(22)

9. هم‌نشینى با عاقلان؛ حضرت على علیه‌السلام در جاى دیگرى مى‌فرمایند: آبادانى قلب‌ها در هم‌نشینى عاقلان است.(23)
 
نکته دوم: چرا باید هنگام تحویل سال دعا کنیم؟
 
از آنجا که با سپرى شدن زمستان و ورود فصل بهار، طبیعت از حالت مردگى بیرون آمده و به سمت سرسبزى پیش مى‌رود، ما هم از حالت مردگى بیرون بیاییم و از خدا بخواهیم که حال ما را بهترین حالات قرار بدهد.

نکته سوم: بهترین حال کدام است؟

صلاح و فساد انسان بستگى به قلب او دارد، اگر قلب و تمام وجود انسان متوجه خدا باشد، این بهترین حال براى او است که در این صورت مى‌گویند قلبش زنده است.


از جمله نشانه‌هاى آن این است:
 
1. رحم او زیاد بوده و به فکر دیگران است؛ لذا اگر مشکلى را از یک انسان مشاهده کرد، بى‌تفاوت از کنار آن نمى‌گذرد، بلکه در حد توان جهت رفع آن کوشش مى‌کند.
 
2. اشک چشم او زیاد است؛ مثلاً با شنیدن مصایب اهل‌بیت علیهم‌السلام اشک او سرازیر مى‌شود.
 
3. از شب اول قبر مى‌ترسد؛ لذا تلاش مى‌کند خود را آماده نماید.

نکته چهارم: وظیفه ما
 
هنگام تحویل سال و آداب عید
 
در ایام عید وظایفى داریم که رعایت آنها سبب رشد و تعالى ما مى‌شود که در اینجا به برخى از آن وظایف اشاره مى‌کنیم:

1. خواندن نیایش تحویل سال؛

با نو شدن طبیعت، از صمیم دل این ندا را برآوریم که: "یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محوّل الحول و الاحوال حوّل حالنا الى احسن الحال" اى قلب کننده قلب‌ها و چشم‌ها؛ اى تدبیر کننده شب و روز اى متحول کننده حالات، حال ما را به بهترین حالات متحوّل کن.

2. پوشیدن لباس تمیز؛ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: "هنگامى که نوروز آمد، غسل کن و پاکیزه‌ترین لباس‌هاى خود را بپوش و با خوش‌بوترین عطرها خود را معطر ساز."(24)
 
3. گشایش در زندگى خانواده؛
 
برخى سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام سرپرست خانواده را به سخاوت و گشایش در زندگى در ایّام عید فرا خوانده تا خاطره‌اى شیرین و به یاد ماندنى براى اهل خانه به جاى ماند و حالت جشن و شادى پیدا کند. روزى شهاب به امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: “حق زن بر شوهرش چیست؟” حضرت ‌فرمودند: “...هر میوه‌اى که مردم از آن مى‌خورند، باید به اهل خانه خود بخوراند و خوراکى را که مخصوص ایام عید است و در غیر ایام به آنها نمى‌رساند، در ایام عید براى آنان تهیه کند.”(25)
 
4. روزه گرفتن و برپایى نماز؛ امام ششم علیه‌السلام فرمودند: “چه خوب است که در این روز روزه‌دار باشیم.”(26) دستور چهار رکعت نماز، سجده شکر و دعاى مخصوص این روز هم مورد سفارش قرار گرفته است.
 
5. درس عبرت گرفتن؛ توجه کنیم که وارد بهار شده‌ایم و باید از این دگرگونى طبیعت درس عبرت بگیریم.
 
6. دید و بازدید؛ از دیگر آداب عید نوروز، دیدار برادران و خواهران مسلمان و آگاهى از شادى‌ها و اندوه‌هاى آنان است. معصوم علیه‌السلام در این باره مى‌فرماید: “این روز نوروز است که مردم در آن اجتماع دارند و همدیگر را ملاقات مى‌کنند تا ...”(27) دیدار با خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان عزیز؛ و شادباش گفتن سال نو به آنها در این ایام، داراى اهمیت فوق‌العاده‌اى مى‌باشد.
 
7.‌ ‌بررسى اعمال گذشته؛ بررسى کنیم که یک سال را چگونه سپرى کردیم و محاسبه‌اى انجام دهیم که چه قدر گناه کرده‌ایم، آبروى چند نفر را بردیم و چقدر کار خیر انجام داده‌ایم؟ اگر اوصاف زشتى در ما هست، در رفع آنها بکوشیم و اگر کارهاى خیرى انجام داده‌ایم، کوشش کنیم که در آینده مداومت داشته باشد. ‌ ‌

8. کینه‌ها را از دل برکنیم؛ با آمدن بهار، باغ دلمان را پر شکوفه کنیم و همراه با باران بهارى زنگار کینه‌هاى گذشته را از دل برکنیم و سعى کنیم این قدرت روحى را در برابر افردى که با آنها دشمنى داریم، بیشتر کنیم و محبت آنها را در قلب خود ایجاد کنیم، اگر چه ممکن است آنها به ما بدى کرده باشند.

9. با کسانى که کدورت داریم آشتى کنیم؛ مؤمن باید سعى کند جلوى کدورت‌ها را بگیرد و این ایام فرصت خوبى براى زدودن کدورت‌هاست، لذا آشتى با آنها خدا را خشنود و پشت شیطان را به خاک مالیده و بنده خدا را خوشحال مى‌کند.

10. رفتن به اماکن مطهره؛ رفتن به اماکن مطهره مثل حرم ملکوتى حضرت  امام رضا علیه‌السلام  از اهمیت والایى برخوردار است.

11. رسیدگى به فقرا؛ با کمک به فقرا، آنان را در شادى خودمان شریک نمائیم.
 
12. دورى از اسراف؛ از جمله امورى که توجه بدان لازم و ضرورى مى‌باشد، این است که در مهمانى دادن و پذیرایى، از اسراف جلوگیرى کنیم و بدانیم کمال ما در ولخرجى و سفره‌هاى رنگین آن‌چنانى نیست.

 

---------پى‌نوشت‌ها----------

1ـ نهج‌البلاغه، حکمت 428.

2ـ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 191.

3ـ بحارالانوار، ج 14.

4ـ اطلاعات، تاریخ 27/12/74.

5ـ مجله فرهنگ جهاد، شماره 6، ص 49.

6ـ غررالحکم.

7ـ سوره رعد، آیه 28.

8ـ مجمع البیان، ج4، ص363.

9ـ سوره مائده، آیه” 13.

10-  سوره صف، آیه 5.

11ـ سوره بقره، آیه 10.

12ـ مناجات خمسه عشر.

13ـ مجموعه ورام، ج 7، ص 118.

14ـ نهج‌البلاغه، خطبه 85.

15ـ نور الثقلین، ج 4، ص 58.

16ـ مستدرک الوسایل، ج 3.

17ـ غرر الحکم.

18ـ کنز العمال، خبر 42130.

19ـ نهج‌البلاغه، نامه 31.
 
20ـ همان، نامه” 31.

21ـ مجموعه ورام، ج 2، ص 229.

22ـ غرر الحکم.

23ـ نهج‌البلاغه، نامه 31.

24ـ المیزان، ج 20، ص 144.

25ـ وسایل الشیعه، ج 15، ص 249.

26ـ میزان الحکمه، ج 7، ص 133.

27ـ همان، ص131.

 



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : هيئت ياغياث المستغيثين ,
:: بازدید مطلب : [344]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : چهار شنبه 26 اسفند 1394 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)


به گزارش ایسنا، اما در کنار این سفره، برخی خانواده‌ها به سفره هفت‌سین قرآنی نیز اعتقاد خاصی دارند.هفت‌سین قرآنی را با آب و زعفران در یک بشقاب نوشته و سر سفره هفت سین قرار می‌دهند و بعد از تحویل سال کمی آب روی آن ریخته و می‌نوشند و سلامتی و حاجات خود را از خدای خوب و مهربان درخواست می‌کنند. نوشیدن این هفت‌سین برای شفای بیماران توصیه شده است. اما هفت سین قرآنی هفت آیه‌ای از قرآن است که با سلام شروع شده است:
 
1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)
 " از جانب پروردگار ی مهربان به آنان سلام گفته می‌شود."
 
این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا، چنان روح انسان را در خود غرق می‌کند و به او لذت، شادی و معنویت می‌بخشد، که با هیچ نعمتی برابر نیست، آری شنیدن ندای محبوب، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می‌کند، که یک لحظه آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده: " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمت‌های بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می‌شود؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.
 
پس ندایی بر می‌خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان"، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می‌کند که از همه چیز جز او غافل می‌شوند، و همه نعمت‌های بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می‌سپارند.
 
2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین. ( صافات /79)
 " درود بر نوح در میان جهانیان."
 
چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح (ع) سلام می‌فرستد، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می‌ماند و تا دامنه قیامت گسترده می‌شود، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می‌شود، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسان‌ها، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی‌گیرد.
 
3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109)
 " درود بر ابراهیم."
 
در آیات پیش از این آیه، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم، و جریان دستور ذبح اسماعیل - فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است که پس از یاد آوری این قضایا، خداوند می‌فرماید: سلام بر ابراهیم آن بنده مخلص و پاک باد.
 
4- سلامُ عَلی موُسی و هارون . (صافات/120)
 " درود بر موسی و هارون."
 
در آیات پیش از این آیه، خداوند ضمن آیاتی، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می‌فرماید:
 
- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم. ( صافات/115)
 - ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند. ( صافات/116)
 - ما به آن دو، کتاب آشکار دادیم. ( صافات/117)
 - ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم. ( صافات/118)
 - ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی و برقرار ساختیم. ( صافات /119)
 و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند بر آن دو سلام می‌رساند.
 
سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان.
 
سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.
 
سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.
 
5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130)
 " درود بر پیروان الیاس"
 
خداوند می‌فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امت‌های بعد جاودان کردیم.( صافات /129)
 
امت‌های دیگر، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس و سلاله او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند، هرگز فراموش نخواهند کرد، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.
 
تعبیر به " ال یاسین" به جای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.
 
6- سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ(رعد/24)
 سلام بر شما به خاطر آن همه شکیبایی که ورزیده اید سرای آخرت چه سرایی نیکوست
 
7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفَجر. ( قدر/5)
 " آن شب تا دم صبح، صلح و سلام است . "
 
این آیه، در توصیف شب قدر است. آن شبی است که قرآن در آن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می‌شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می‌گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می‌گردند.



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : هفت سين قرآني ,
:: بازدید مطلب : [467]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : چهار شنبه 26 اسفند 1394 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)
در این نوشتار چهل حدیث منتخب از سخنان گهربار حضرت زهرا(س) انتخاب شده است.

1 قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها: نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اءنْبیائِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 16، ص 211.)

ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم ، ما برگزیدگان پاك و مقدّس پروردگار مى باشیم ، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم .

 

2 قالَتْ علیها السلام : وَ هُوَ الا مامُ الرَبّانى ، وَ الْهَیْكَلُ النُّورانى ، قُطْبُ الا قْطابِ، وَسُلالَةُ الاْ طْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَةُ دائِرَةِ الا مامَةِ.(ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 93.)

در تعریف امام علىّ علیه السلام فرمود : او پیشوائى الهى و ربّانى است ، تجسّم نور و روشنائى است ، مركز توجّه تمامى موجودات و عارفان است ، فرزندى پاك از خانواده پاكان مى باشد، گوینده‌اى حقّگو و هدایتگر است ، او مركز و محور امامت و رهبریّت است.

 

3 قالَتْ علیها السلام : ابَوا هِذِهِ الاْ مَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىُّ، یُقْیمانِ اءَودَّهُمْ، وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إ نْ اطاعُوهُما، وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.(بحارالا نوار: ج 23، ص 259، ح 8.)

حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و علىّ علیه السلام ، والِدَین این امّت هستند، چنانچه از آن دو پیروى كنند آن ها را از انحرافات دنیوى و عذاب همیشگى آخرت نجات مى دهند؛ و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند.

 

4 قالَتْ علیها السلام : مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(بحار: ج 67، ص 249، ح 25)

هر كس عبادات و كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و بركات خود را براى او تقدیر مى نماید.

 

5 قالَتْ علیها السلام : إنَّ السَّعیدَ كُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 2، ص 449 )

همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود.

 

6 قالَتْ علیها السلام : إلهى وَ سَیِّدى ، اءسْئَلُكَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُكاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتى ، وَشیعَةِ ذُرّیتَى .(كوكب الدّرىّ: ج 1، ص 254.)

خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانى كه آنها را برگزیده‌اى ، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائى من با ایشان ، از تو مى خواهم گناه خطاكاران شیعیان و پیروان ما را ببخشى .

 

7 قالَتْ علیها السلام : شیعَتُنا مِنْ خِیارِ اءهْلِ الْجَنَّةِ وَكُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالى اَوْلیائِنا وَ مُعادى اعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.(بحارالا نوار: ج 68، ص 155، س 20، ضمن ح 11.)

شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان كه دشمن دشمنان ما باشند، نیز آنهایى كه با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.

 

8 قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا إ نّى اكْرَهُ انْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ، لَعَلِمْتَ انّى سَاءُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ اجِدُهُ سَریعَ الاْ جابَةِ. 1

حضرت به عمر بن خطّاب فرمود: سوگند به خداوند، اگر نمى ترسیدم كه عذاب الهى بر بى گناهى ، نازل گردد؛ متوجّه مى شدى كه خدا را قسم مى دادم و نفرین مى كردم . و مى دیدى چگونه دعایم سریع مستجاب مى گردید.

 

9 قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ، لاكَلَّمْتُكَ ابَدا، وَاللّهِ لاَ دْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْكَ فى كُلِّ صَلوةٍ. 2

پس از ماجراى هجوم به خانه حضرت ، خطاب به ابوبكر كرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت ، سوگند به خدا، در هر نمازى تو را نفرین خواهم كرد.

 

10 قالَتْ علیها السلام : إنّى اُشْهِدُاللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ، انَّكُما اَسْخَطْتُمانى ، وَ ما رَضیتُمانى ، وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لا شْكُوَنَّكُما إلَیْهِ. 3

هنگامى كه ابوبكر و عمر به ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائكه را گواه مى گیرم كه شما مرا خشمناك كرده و آزرده‌اید، و مرا راضى نكردید، و چنانچه رسول خدا را ملاقات كنم شكایت شما دو نفر را خواهم كرد.

11 قالَتْ علیها السلام : لاتُصَلّى عَلَیَّ اُمَّةٌ نَقَضَتْ عَهْدَاللّهِ وَ عَهْدَ ابى رَسُولِ اللّهِ فى امیرالْمُؤ منینَ عَلیّ، وَ ظَلَمُوا لى حَقىّ، وَاءخَذُوا إ رْثى ، وَخَرقُوا صَحیفَتى اللّتى كَتَبها لى ابى بِمُلْكِ فَدَك .4

افرادى كه عهد خدا و پیامبر خدا را درباره امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام شكستند، و در حقّ من ظلم كرده و ارثیّه‌ام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت به فدك پاره كردند، نباید بر جنازه من نماز بگذارند.

 

12 قالَتْ علیها السلام : إلَیْكُمْ عَنّى ، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِكُمْ، وَالاَْمْرُ بعد تقْصیركُمْ، هَلْ تَرَكَ ابى یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِ حَدٍ عُذْوٌ. 5

خطاب به مهاجرین و انصار كرد و فرمود: از من دور شوید و مرا به حال خود رها كنید، با آن همه بى تفاوتى و سهل انگارى هایتان ، عذرى براى شما باقى نمانده است . آیا پدرم در روز غدیر خم براى كسى جاى عذرى باقى گذاشت ؟

 

13 قالَتْ علیها السلام : جَعَلَ اللّهُ الاْیمانَ تَطْهیرا لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیها لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ، وَالزَّكاةَ تَزْكِیَةً لِلنَّفْسِ، وَ نِماءً فِى الرِّزقِ، وَالصِّیامَ تَثْبیتا لِلاْ خْلاصِ، وَالْحَّجَ تَشْییدا لِلدّینِ 6

خداوند سبحان ، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرك و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاكى از هر نوع تكّبر، مقرّر نمود. و زكات (و خمس ) را براى تزكیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود. و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده ، لازم دانست . و حجّ را براى استحكام اءساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود.

 

14 قالَتْ علیها السلام : یا ابَاالْحَسَنِ، إنَّ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَهِدَ إلَىَّ وَ حَدَّثَنى أنّى اَوَّلُ اهْلِهِ لُحُوقا بِهِ وَلا بُدَّ مِنْهُ، فَاصْبِرْ لاِ مْرِاللّهِ تَعالى وَارْضَ بِقَض ائِهِ. 7

اى ابا الحسن! همسرم ، همانا رسول خدا با من عهد بست واظهار نمود: من اوّل كسى هستم از اهل بیتش كه به او ملحق مى شوم و چاره‌اى از آن نیست ، پس تو صبر نما و به قضا و مقدّرات الهى خوشنود باش .

 

15 قالَتْ علیها السلام : مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ اَوْ عَلَیَّ ثَلاثَةَ اءیّامٍ اءوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّةَ، قُلْتُ لَها: فى حَیاتِهِ وَ حَیاتِكِ؟

قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا. 8

هر كه بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام كند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد.

 

16 قالَتْ علیها السلام : ما صَنَعَ ابُوالْحَسَنِ إلاّ ما كانَ یَنْبَغى لَهُ، وَلَقَدْ صَنَعُوا ما اللّهُ حَسیبُهُمْ وَ طالِبُهُمْ. 9

آنچه را امام علىّ علیه السلام نسبت به دفن رسول خدا و جریان بیعت انجام داد، وظیفه الهى او بوده است ، و آنچه را دیگران انجام دادند خداوند آنها را محاسبه و مجازات مى نماید.

 

17 قالَتْ علیه السلام : خَیْرٌ لِلِنّساءِ انْ لایَرَیْنَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ. 10

بهترین چیز براى حفظ شخصیت زن آن است كه مردى را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.

 

18 قالَتْ علیها السلام : اوُصیكَ یا ابَاالْحَسنِ انْ لاتَنْسانى ، وَ تَزُورَنى بَعْدَ مَماتى .11

ضمن وصیّتى به همسرش اظهار داشت : مرا پس از مرگم فراموش نكنى . و به زیارت و دیدار من بر سر قبرم بیایى .

 

19 قالَتْ علیها السلام : إنّى قَدِ اسْتَقْبَحْتُ ما یُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ یُطْرَحُ عَلىَ الْمَرْئَةِ الثَّوبَ فَیَصِفُها لِمَنْ رَاءى ، فَلا تَحْمِلینى عَلى سَریرٍ ظاهِرٍ، اُسْتُرینى، سَتَرَكِ اللّهُ مِنَ النّارِ. 12

در آخرین روزهاى عمر پر بركتش ضمن وصیّتى به اسماء فرمود: من بسیار زشت و زننده مى‌دانم كه جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه‌اى روى بدنش تشییع مى‌كنند. و افرادى اندام و حجم بدن او را مشاهده كرده و براى دیگران تعریف مى نمایند. مرا بر تخت كه اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلكه مرا با پوشش كامل تشییع كن ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.

 

20 قالَتْ علیها السلام : .... إنْ لَمْ یَكُنْ یَرانى فَإنّى اراهُ، وَ هُوَ یَشُمُّ الریح . 13

مرد نابینائى وارد منزل شد و حضرت زهراء علیها السلام پنهان گشت ، وقتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله علّت آن را جویا شد؟ در پاسخ پدر اظهار داشت : اگر آن نابینا مرا نمى بیند، من او را مى بینم ، دیگر آن كه مرد، حسّاس است و بوى زن را استشمام مى كند.

21 قالَتْ علیها السلام : أصْبَحْتُ وَ اللّهِ! عاتِقَةً لِدُنْیاكُمْ، قالِیَةً لِرِجالِكُمْ. 14

بعد از جریان غصب فدك و احتجاج حضرت ، بعضى از زنان مهاجر و انصار به منزل حضرت آمدند و احوال وى را جویا شدند، حضرت در پاسخ فرمود: به خداوند سوگند، دنیا را آزاد كردم و هیچ علاقه اى به آن ندارم ، همچنین دشمن و مخالف مردان شما خواهم بود.

 

22 قالَتْ علیها السلام : إنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِما اءمَرْناكَ وَ تَنْتَهى عَمّا زَجَرْناكَ عَنْهُ، قَانْتَ مِنْ شیعَتِنا، وَ إلاّ فَلا. 15

اگر آنچه را كه ما اهل بیت دستور داده ایم عمل كنى و از آنچه نهى كرده ایم خوددارى نمائى ، تو از شیعیان ما هستى وگرنه ، خیر.

 

23 قالَتْ علیها السلام : حُبِّبَ إ لَیَّ مِنْ دُنْیاكُمْ ثَلاثٌ: تِلاوَةُ كِتابِ اللّهِ، وَالنَّظَرُ فى وَجْهِ رَسُولِ اللّهِ، وَالاْنْفاقُ فى سَبیلِ اللّهِ.

سه چیز از دنیا براى من دوست داشتنى است : تلاوت قرآن ، نگاه به صورت رسول خدا، انفاق و كمك به نیازمندان در راه خدا.

 

24 قالَتْ علیها السلام : اُوصیكَ اَوّلاً انْ تَتَزَوَّجَ بَعْدى بِإبْنَةِ اُخْتى اءمامَةَ، فَإ نَّها تَكُونُ لِوُلْدى مِثْلى ، فَإنَّ الرِّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ.16

در آخرین لحظات عمرش به همسر خود چنین سفارش نمود: پس از من با دختر خواهرم اءمامه ازدواج نما، چون كه او نسبت به فرزندانم مانند خودم دلسوز و متدیّن است . همانا مردان در هر حال ، نیازمند به زن مى باشند.

 

25 قالَتْ علیها السلام : الْزَمْ رِجْلَها، فَإنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ اقْدامِها، و الْزَمْ رِجْلَها فَثَمَّ الْجَنَّةَ. 17

 همیشه در خدمت مادر و پاى بند او باش ، چون بهشت زیر پاى مادران است ؛ و نتیجه آن نعمت هاى بهشتى خواهد بود.

 

26 قالَتْ علیها السلام : ما یَصَنَعُ الصّائِمُ بِصِیامِهِ إذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ جَوارِحَهُ. 18

روزه دارى كه زبان و گوش و چشم و دیگر اعضاء و جوارح خود را كنترل ننماید هیچ سودى از روزه خود نمى برد.

 

27 قالَتْ علیها السلام : اَلْبُشْرى فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یُوجِبُ لِصاحِبهِ الْجَنَّةَ، وَ بُشْرى فى وَجْهِ الْمُعانِدِ یَقى صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ. 19

تبسّم و شادمانى در برابر مؤ من موجب دخول در بهشت خواهد گشت، و نتیجه تبسّم در مقابل دشمنان و مخالفان سبب ایمنى ازعذاب خواهد بود.

 

28 قالَتْ علیها السلام : لایَلُومَنَّ امْرُءٌ إلاّ نَفْسَهُ، یَبیتُ وَ فى یَدِهِ ریحُ غَمَرٍ. 20

كسى كه بعد از خوردن غذا، دست هاى خود را نشوید دستهایش آلوده باشد، چنانچه ناراحتى برایش بوجود آید كسى جز خودش را سرزنش نكند.

 

29 قالَتْ علیها السلام : اصْعَدْ عَلَى السَّطْحِ، فَإ نْ رَأیْتَ نِصْفَ عَیْنِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَأ عْلِمْنى حَتّى أدْعُو. 21

روز جمعه نزدیك غروب آفتاب به غلام خود مى فرمود: بالاى پشت بام برو، هر موقع نصف خورشید غروب كرد مرا خبر كن تا براى خود و دیگران دعا كنم .

 30 قالَتْ علیها السلام : إنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا وَلایُبالى . 22

 همانا خداوند متعال تمامى گناهان بندگانش را مى آمرزد و از كسى باكى نخواهد داشت .

31 قالَتْ علیها السلام : الْجارُ ثُمَّ الدّارُ. 23

اوّل باید در فكر مشكلات و آسایش همسایه و نزدیكان و سپس در فكر خویشتن بود.

 

32 قالَتْ علیها السلام : الرَّجُلُ اُحَقُّ بِصَدْرِ دابَّتِهِ، وَ صَدْرِ فِراشِهِ، وَالصَّلاةِ فى مَنْزِلِهِ إلا الاْمامَ یَجْتَمِعُ النّاسُ عَلَیْهِ. 24

هر شخصى نسبت به مركب سوارى ، و فرش منزل خود و برگزارى نماز در آن از دیگرى در اولویّت است مگر آن كه دیگرى امام جماعت باشد و بخواهد نماز جماعت را اقامه نماید، نباشد.

 

33 قالَتْ علیها السلام : یا ابَة ، ذَكَرْتُ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النّاسِ عُراةً یَوْمَ الْقیامَةِ، واسَوْاء تاهُ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. 25

اى پدر، من به یاد روز قیامت افتادم كه مردم چگونه در پیشگاه خداوند با حالت برهنه خواهند ایستاد و فریاد رسى ندارد، جز اعمال و علاقه نسبت به اهل بیت علیهم السلام .

 

34 قالَتْ علیها السلام : إذا حُشِرْتُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، اشْفَعُ عُصاةَ اءُمَّةِ النَّبىَّ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ. 26

هنگامى كه در روز قیامت برانگیخته و محشور شوم ، خطاكاران امّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ، را شفاعت مى نمایم .

 

35 قالَتْ علیها السلام : فَاكْثِرْ مِنْ تِلاوَةِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَةٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلى اُنْسِ الاْحْیاءِ.27

ضمن وصیّتى به امام علىّ علیه السلام اظهار نمود: پس از آن كه مرا دفن كردى ، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا كن ، چون كه میّت در چنان موقعیّتى بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان مى باشد.

 

36 قالَتْ علیها السلام : یا ابَا الحَسَن ، إنّى لا سْتَحى مِنْ إلهى انْ اكَلِّفَ نَفْسَكَ مالاتَقْدِرُ عَلَیْهِ. 28

خطاب به همسرش امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام كرد: من از خداى خود شرم دارم كه از تو چیزى را در خواست نمایم و تو توان تهیه آن را نداشته باشى .

 

37 قالَتْ علیها السلام : خابَتْ اُمَّةٌ قَتَلَتْ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّها.(مدینة المعاجز: ج 3، ص 430.)

رستگار و سعادتمند نخواهند شد آن گروهى كه فرزند پیامبر خود را به قتل رسانند.

 

38 قالَتْ علیها السلام : ... وَ النَّهْىَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیها عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجابا عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْكَ السِّرْقَةِ ایجابا لِلْعِّفَةِ.(ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 312، فاطمة الزهراء علیها السلام : ص 360، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه .)

خداوند متعال منع و نهى از شرابخوارى را جهت پاكى جامعه از زشتى‌ها و جنایت ها؛ و دورى از تهمت ها و نسبت هاى ناروا را مانع از غضب و نفرین قرار داد؛ و دزدى نكردن ، موجب پاكى جامعه و پاكدامنى افراد مى گردد.

 

39 قالَتْ علیها السلام : حرم [الله] الشِّرْكَ إخْلاصا لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، فَاتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُّنَ إ لاّ وَ اءنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ اءطیعُوا اللّه فیما اءمَرَكُمْ بِهِ، وَ نَهاكُمْ عَنْهُ، فَاِنّهُ، إ نَّما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءِ.(ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 312، فاطمة الزهراء علیها السلام : ص 360، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه .)

و خداوند سبحان شرك را (در امور مختلف ) حرام گرداند تا آن كه همگان تن به ربوبیّت او در دهند و به سعادت نائل آیند؛ پس آن طورى كه شایسته است باید تقواى الهى داشته باشید و كارى كنید تا با اعتقاد به دین اسلام از دنیا بروید.

بنابر این باید اطاعت و پیروى كنید از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده یا از آن نهى كرده است ، زیرا كه تنها علماء و دانشمندان (اهل معرفت ) از خداى سبحان خوف و وحشت خواهند داشت .

 

40 قالَتْ علیها السلام : امّا وَاللّهِ، لَوْتَرَكُوا الْحَقَّ عَلى اهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبیّه ، لَمّا اخْتَلَفَ فِى اللّهِ اثْنانِ، وَلَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَفٍ، وَخَلْفٌ بَعْدَ خَلَفٍ حَتّى یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِالسَّلام .(الا مامة والتبصرة : ص 1، بحارالا نوار: ج 36، ص 352، ح 224.)

به خدا سوگند، اگر حقّ یعنى خلافت و امامت را به اهلش سپرده بودند؛ و از عترت و اهل بیت پیامبر صلوات اللّه علیهم پیروى ومتابعت كرده بودند حتّى دو نفر هم با یكدیگر درباره خدا و دین اختلاف نمى كردند.

و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یكى پس از دیگرى منتقل مى گردید و در نهایت تحویل قائم آل محمّد عجّل اللّه فرجه الشّریف ، و صلوات اللّه علیهم اجمعین مى گردید كه او نهمین فرزند از حسین علیه السلام مى باشد.

 


1-اصول كافى : ج 1، ص 460، بیت الا حزان : ص 104، بحارالا نوار: ج 28، ص 250، ح 30.

2-صحیح مسلم : ج 2، ص 72، صحیح بخارى : ج 6، ص 176.

3-بحارالا نوار: ج 28، ص 303، صحیح مسلم : ج 2، ص 72، بخارى : ج 5، ص 5.

4-بیت الا حزان : ص 113، كشف الغمّة : ج 2، ص 494.

5-خصال : ج 1، ص 173، احتجاج : ج 1، ص 146.

6-ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 312، فاطمة الزّهراء علیها السلام : ص 360، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه در جمع مهاجرین و انصار.

7-بحارالا نوار: ج 43، ص 200، ح 30.

8-بحارالا نوار: ج 43، ص 185، ح 17.

9-الا مامة والسّیاسة : ص 30، بحارالا نوار: ج 28، ص 355، ح 69.

10-بحارالا نوار: ج 43، ص 54، ح 48.

11-زهرة الرّیاض كوكب الدّرى : ج 1، ص 253.

12-تهذیب الا حكام : ج 1، ص 429، كشف الغمّه : ج 2، ص 67، بحار:ج 43، ص 189،ح 19.

13-بحارالا نوار: ج 43، ص 91، ح 16، إ حقاق الحقّ: ج 10، ص 258.

14-دلائل الا مامة : ص 128، ح 38، معانى الا خبار: ص 355، ح 2.

15-تفسیر الا مام العسكرى علیه السلام : ص 320، ح 191.

16-بحارالا نوار: ج 43، ص 192، ح 20، اءعیان الشّیعة : ج 1، ص 321.

17-كنزل العمّال : ج 16، ص 462، ح 45443.

18-مستدرك الوسائل : ج 7، ص 336، ح 2، بحارالا نوار: ج 93، ص 294، ح 25.

19-تفسیر الا مام العسكرى علیه السلام : ص 354، ح 243، مستدرك الوسائل : ج 12، ص 262، بحارالا نوار: ج 72، ص 401، ح 43.

20-كنزل العمّال : ج 15، ص 242، ح 40759.

21-دلائل الا مامة : ص 71، س 16، معانى الا خبار: ص 399، ضمن ح 9.

22-تفسیر التّبیان : ج 9، ص 37، س 16.

23-علل الشّرایع : ج 1، ص 183، بحارالا نوار: ج 43، ص 82، ح 4.

24-مجمع الزّوائد: ج 8 ، ص 108 ، مسند فاطمه : ص 33 و 52.

25-كشف الغمّة : ج 2، ص 57، بحار الا نوار: ج 8 ، ص 53، ح 62.

26-إ حقاق الحقّ: ج 19، ص 129.

27- بحارالا نوار: ج 79، ص 27، ضمن ح 13.

28-اءمالى شیخ طوسى : ج 2، ص 228.



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : حضرت فاطمه الزهرا (س) ,
:: بازدید مطلب : [593]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : یک شنبه 9 اسفند 1394 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)
 
سوال:

چرا روز میلاد حضرت زینب را روز پرستار نامیدند؟

 

پاسخ:

پنجم جمادی الاولی روز ولادت باسعادت بانوی قهرمان کربلا، پرچم دار نهضت پس از شهادت حسین علیه السلام، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. این روز را روز پرستار می نامند و علت نام گذاری این روز به نام «روز پرستار» این است که حضرت زینب پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگر بیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت، و ضمن این که رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت حسینی را به خوبی انجام داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختی ها و ناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق، دین خود را به مکتب و رهبرش ادا کرد. درود بی پایان خداوند بر این بزرگ بانوی اسلام باد. نکته ای که لازم است به آن اشاره کنیم این است که: حیف است زینب را پرستار بیمار بخوانند زیرا پرستاری از بیمار یکی از کوچک ترین مسؤولیت های زینب(س) بود، و هر چند پرستاری وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهد باید با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملایمات برای انجام خدمتش بنماید و چنین کاری از عهده هر کس برنمی آید ولی با این حال مقام زینب، آن قدر والا و عظیم است که او را پرستار نهضت و انقلاب حسینی باید بنامیم، زیرا این پرستاری به مراتب مهم تر و سرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود. زینب(س) نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی گرفت، خون حسین(ع) پایمال می شدو بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد الله علیه السلام به مردم اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله و پیش تازی زینب کبرا(س) در رسوا نمودن هیئت حاکم، و تبلیغ او از انگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می آمدند و نام رسول الله(ص) را نه تنها از مناره های مساجد بلکه از تاریخ، پاک و محو می کردند و این بود نیت شوم آنان. و زینب با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان و همچنین فریب خوردگان زمانش، آن چنان از قیام حسین دفاع کرد که تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجود ندارد و این نام جاودان و مقدس برای همیشه با عظمت و شموخ باید برده شود. زینب در پس آن مصیبت بزرگی که آن چنان بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر و زندقه ایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد و حرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توابین و دیگر حرکت های اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار این حرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب(س) و قیام مبارکش، هم چنان بیرق های خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم از ظالم، در سراسر جهان افراشته می شود زیرا زینب بود که پیام خونین حسین را به تمام نسل ها و عصرها رساند. در اینجا نتیجه ای که می خواهیم از این مطالب بگیریم این است که علت نامگذاری روز میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها به روز پرستار به خاطر دو وجه است: 1 – تجلیل از مقام شامخ و شخصیت والای حضرت زینب(س) است که با برگزاری این مراسم یادی از این بزرگ بانو می شود و باعث الگو سازی در جامعه می شود. 2 – تقویت روحیه زینب گونه در میان پرستاران و تقدیر و تشکر از زحمات و نقش پرارزش پرستار در جامعه.

 



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : پرستار ,
:: بازدید مطلب : [550]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 9 بهمن 1394 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
«الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیّدنا محمّد و عل اهل بیته و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین»

این هفته، هفته‌ی وحدت است و علت نامگذاری این هفته این است كه به نظر برادران اهل سنت پیامبر در12 این ماه یعنی ربیع الاول و به نظر شیعه در هفدهم این ماه متولد شده است. برای همین بین دوازدهم تا هفدهم را هفته‌ی وحدت نامیدند و این هفته را جشن می‌گیریم و این به فرمان آیت الله منتظری در سال قبل، بنیان گذاری شد و مراسم با شكوهی در سراسر ایران برگزار شد. در این هفته خدمت برادران جانباز هستیم و می‌خواهم آیاتی در زمینه وحدت بخوانم. باید گفت اختلاف نظر حتی میان اهل سنت، یا اشاعره و معتزله، كه دو گروه هستند و در مسائل عقیدتی اختلاف دارند مانعی ندارد. از نظر فقهی بین شافعی و مالكی و حنبلی و حنفی، اختلاف نظر هست. بین شیعه وسنی هم اختلاف نظر هست ولی درگیری وجود ندارد. بین اختلاف نظر و درگیری اختلاف هست. ولی منظور از وحدت این است كه با هم درگیری نداریم و ضد انقلاب نمی‌تواند بین شیعه و سنی درگیری به وجود بیاورد. آیات «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/103) كه این آیه را همه حفظ هستید.
ما مسلمانان نماز می‌خوانیم. مثلاً در سوره‌ی حمد، اگر تنها هم نماز می‌خوانید نمی‌گویید: «ایاك اعبد» می‌گویید: «إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعینُ»(فاتحه/5) یا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»(فاتحه/6) یعنی یك مسلمان نباید فقط خودش را دعا كند و باید همه را مطرح كند. همه بنده‌ی خدا هستیم و از او كمك می‌خواهیم. در پایان نماز هم می‌گوییم: «السلام علینا» و نمی‌گوییم: «السلام علی» و این درس بزرگی است.
پیامبر می‌فرماید: «الْمُسْلِمُونَ یَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ»(أمالى طوسى، ص‏263) یعنی همه‌ی مسلمان‌ها یك دست هستند. حتی نگفته دو دست «عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ» در برابرغیر و دیگران. در شعر می‌خوانیم:
بنی آدم اعضای یكدیگرند *** كه در آفرینش ز یك گوهرند
حال منظور از «حَبْلُ اللَّهِ» یعنی ریسمان خدا در آیه چیست؟ امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ فَإِنَّهُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ»(نهج‏البلاغه، خطبه 176) یعنی قرآن«حَبْلُ اللَّهِ» است. رهبر الهی «حَبْلُ اللَّهِ» است. زیرا وقتی راه زیاد شود مردم متفرق می‌شوند ولی اگر راه یكی باشد مردم متفرق نخواهند شد. لذا قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبیلِهِ»(انعام/153) یعنی راه‌ها كه زیاد شد، جمعیت‌ها هم متفرق می‌شوند. یعنی تا وقتی رهبر یكی باشد، همه در یك راه هستند ولی وقتی راه‌ها زیاد شد، مردم هم متفرق می‌شوند و چند دستگی به وجود می‌آورد. یعنی عامل تفرقه راه‌ها و خطوط متعدد است و اگر از ابتدا راه‌ها یكی باشد مشكلی به وجود نمی‌آید. «حَبْلُ اللَّهِ» قرآن و رهبر الهی و ایمان است. قرآن می‌گوید: تفرقه همیشه توسط ابرقدرت‌ها است. تفرقه به وجود می‌آورند تا بتوانند مردم را به استضعاف بكشانند. درباره‌ی فرعون می‌فرماید: «وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ»(صص/4) یعنی فرعون اهل شهر را گروه گروه قرار داد. (شیعه به معنای گروه گروه است) بعد كه گروه گروه شدند آن‌ها را به استضعاف كشید. علت وجود مستضعف در جامعه تفرقه است، زیرا بر اساس تفرقه و متفرق شدن ضعیف، نفوذپذیر می‌شوند. مثل قصه‌ی پدری است كه وقتی یك چوب را به فرزندش داد، فرزند توانست آن را بشكند ولی وقتی یك دسته چوب را به او داد نتوانست بشكند. بعد به آن‌ها گفت: اگر تنها باشید شكست پذیر هستید ولی اگر با هم باشید، هرگز نخواهید شكست. اگر ما در جنگ پیروز شدیم برای این بود كه ارتش و سپاه و بسیج و عشایر و ژاندارمری همه بازوی هم شدند و یكی شدند و اگر هر كدام تنها بودند شكست می‌خوردند. عامل تفرقه شرك است. یعنی كسی كه تفرقه بوجود می‌آورد مشرك است. قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكینَ مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ»(روم/31-32) یعنی مشرك نباشید و مشرك تنها كسی نیست كه بت پرست باشد، بلكه ممكن است خداپرستی باشد كه در دین و مكتب تفرقه بیندازد. پس كسی كه در دین و امت هم تفرقه به وجود بیاورد مشرك است. تفرقه عذاب الهی است. قرآن می‌فرماید: «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ یَلْبِسَكُمْ شِیَعاً»(انعام/65) خدا می‌فرماید: من سه نوع عذاب دارم:
1- آسمانی(از بالای سر) 2- زمینی(از زیر پاهایتان) 3- تفرقه است.
یعنی خداوند تفرقه را در كنار عذاب آسمانی و زمینی آورده است و این خیلی مهم است. آنچه باعث تفرقه و عامل آن باشد در اسلام حرام است. من و شما با هم دوست هستیم ولی كسی می‌آید و غیبت شما را به من یا بر عكس می‌كند و به این ترتیب بین من و شما تفرقه می‌اندازد. غیبت و تجسس حرام است چون وقتی تجسس كردیم و عیب یكدیگر را دانستیم علاقه‌مان به همدیگر كمتر می‌شود و گناه است. هر چیزی كه علاقه را كم كند حرام است و هر آنچه بر علاقه بیفزاید مستحب است. دین ما دین اتحاد است، البته در راستای حبل الله باشد. ما با غیر مسلمان نمی‌توانیم متحد شویم، چون حبل الله در میان ما نیست. مثلاً با ماركسیست نمی‌توانیم متحد شویم.
چندی پیش كسی می‌گفت: بیاییم محور را انقلابی بودن قرار دهیم و با هركس انقلابی است متحد شویم. ولی ما گفتیم: محور اسلام است نه انقلاب! همین اسلامی كه می‌گوید: انقلاب كن، گاهی هم می‌گوید: انقلاب نكن. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ كانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ»(انعام/159)‌ای پیامبر از كسانی كه تفرقه به وجود می‌آورند جدا شو.
خدا به پیامبر دستور می‌دهد اگر در میان امتش تفرقه به وجود آمد خودش را كنار بكشد. یعنی به عنوان اعتراض آن‌ها را از خودش دور نماید. از عوامل مهم اتحاد نماز جمعه است و بد نیست حال كه امام جمعه‌ها‌ی كشورها دعوت شده‌اند در مورد نماز جمعه صحبت كنیم. من دوست دارم برادرها و خواهرها احادیثی را كه من می‌نویسم و بسیار ناب است را بنویسند. مخصوصاً اگر از اعضای ستاد نماز جمعه‌ها در شهرستان‌ها كسی بیننده‌ی تلویزیون است این كار را بكند. حدود 700 حدیث فقط من پیرامون نماز جمعه دیدم كه از همه‌ی اینها می‌توان به عنوان تبلیغات نماز جمعه استفاده نمود. اهمیت و اهداف و وظیفه‌ی شخص امام جمعه چیست؟ نماز جمعه تجلی گاه وحدت است. قرآن در سوره‌ی جمعه می‌گوید: «إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ»(جمعه/9) خدا در مورد نماز عادی می‌گوید: «وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ»(مائده/58) چون هر جا می‌توان نمازجماعت برگزار كرد و چندین نماز جماعت در یك شهر برگزار می‌شود ولی در مورد نماز جمعه می‌گوید: « نودی» یعنی در یك شهر باید یك نماز جمعه باشد. «إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»(جمعه/9) یعنی هنگامی كه ندای نمازجمعه برخواست به سوی نماز جمعه بروید(تلاش كنید) یعنی نماز جمعه باید ویتامین یاد خدا را داشته باشد و یاد خدا را در دل زنده نماید. اصولاً نماز ذكرالله است «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْری»(طه/14) «وَ ذَرُوا الْبَیْعَ» یعنی خودتان را از تجارت و وابستگی‌ها جدا كنید. نگویید كه عروسم آمده بود یا‌اش پخته بودم نتوانستم به نماز جمعه بیایم. اصولاً ارزش انسان به دل كندن است. اگر به خاطر كار داشتن به نماز جمعه نروی، یعنی هر وقت بی كار هستی به نماز جمعه می‌روی؟ «ذلِكُمْ خَیْرٌ» یعنی اگر خودت را رها كردی و آمدی، این ارزش دارد. این آیه تابلوی نماز جمعه است و حاوی نكاتی است. 1- نماز جمعه ذكرالله است. نماز جمعه خوان‌ها خودتان را از مسائل دیگر رها كنید. 2- گفته است «فَاسْعَوْا» یعنی با عنایت به نماز جمعه بیایید. امام باقر(ع) می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ أَكْرَمَ بِالْجُمُعَةِ الْمُؤْمِنِینَ فَسَنَّهَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِشَارَةً لَهُمْ وَ الْمُنَافِقِینَ تَوْبِیخاً لِلْمُنَافِقِینَ وَ لَا یَنْبَغِی تَرْكُهَا فَمَنْ تَرَكَهَا مُتَعَمِّداً فَلَا صَلَاةَ لَهُ»(كافى، ج‏3، ص‏425) كسی كه نماز جمعه را عمداً ترك نماید، نمازش ارزشی نخواهد داشت. حدیث داریم اگر كسی همسایه‌ی مسجد باشد و نمازش را در مسجد نخواند، نمازش بی ارزش است. از امام صادق(ع) روایت داریم: «مَنْ تَرَكَ الْجُمُعَةَ ثَلَاثَ جُمَعٍ مُتَوَالِیَةً طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ»(تهذیب‏الأحكام، ج‏3، ص‏238) یعنی اگر كسی سه جمعه به نماز جمعه نرود آن هم نه به این خاطر كه نتوانسته است. بلكه برایش پست و بی اهمیت بوده است. خدا مهر ذلت بر قلب او می‌زند. یعنی روح او واژگون می‌شود.
امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَا مِنْ قَدَمٍ سَعَتْ إِلَى الْجُمُعَةِ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ جَسَدَهَا عَلَى النَّارِ»(أمالى صدوق، ص‏366) قدم‌هایی كه برای رفتن به نماز جمعه تلاش می‌كند، خداوند آتش جهنم را بر این افراد حرام می‌كند و این‌ها بیمه می‌شوند و اهل دوزخ نیستند. پیامبر فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَیْكُمُ الْجُمُعَةَ فَمَنْ تَرَكَهَا فِی حَیَاتِی أَوْ بَعْدَ مَوْتِی اسْتِخْفَافاً بِهَا أَوْ جُحُوداً لَهَا فَلَا جَمَعَ اللَّهُ شَمْلَهُ وَ لَا بَارَكَ لَهُ فِی أَمْرِهِ أَلَا وَ لَا صَلَاةَ لَهُ أَلَا وَ لَا زَكَاةَ لَهُ أَلَا وَ لَا حَجَّ لَهُ أَلَا وَ لَا صَوْمَ لَهُ أَلَا وَ لَا بِرَّ لَهُ حَتَّى یَتُوبَ»(عوالی‏اللآلی، ج‏2، ص‏54) هركس نماز جمعه نرود «اسْتِخْفَافاً بِهَا» یعنی نماز جمعه را قبول نداشته باشد و یا برای تضعیف آن نرود و آن را تحقیر نماید و در خانه نماز بخواند «لَا صَلَاةَ لَهُ» نماز ندارد و «وَ لَا زَكَاةَ لَهُ أَلَا وَ لَا حَجَّ لَهُ أَلَا وَ لَا صَوْمَ لَهُ أَلَا وَ لَا بِرَّ لَهُ» یعنی نه زكات، نه حج، نه روزه و نه هر نیكی دیگری كه انجام دهد ارزش ندارد. ما زنهایی داریم كه هر هفته روضه هفتگی می‌خوانند ولی به نماز جمعه نمی‌آیند. هیچ كدام از این روضه هایشان ارزش ندارد. چون اگر در هر كوچه چند مجلس روضه باشد، آمریكا نمی‌ترسد ولی از نماز جمعه می‌ترسد. باید دید كه كدام یك دشمن شكن است. روضه هفتگی یا نماز جمعه؟
البته این حدیث به این معنا نیست كه اگر نماز جمعه نرفت، دیگر نماز نخواند یا حج نرود. بلكه آن خاصیتی كه باید داشته باشد ندارد. مثل گوشتی كه می‌گویند ممكن است خاصیتش را از دست داده باشد. مثل انگور پلاستیكی‌ها كه شوفرها جلوی ماشین می‌گذارند، شكل زیبایی دارد ولی خاصیت ندارد. البته از حرف‌های من سوء استفاده نشود كه بگویید: چون نماز جمعه‌ها خلوت شده است اینطور می‌گوید. اصلاً خلوت نشده است و من چون هفته‌ی وحدت است و تا به حال هم در این باره به صورت مفصل صحبت نكردم، این موضوع را انتخاب كردم و الآن هم ایران میزبان ائمه جمعه است و به خاطر خلوت شدن نماز جمعه‌ها نیست. حال چه زمانی به نماز جمعه برویم؟ قبل از سخنرانی یا قبل از خطبه‌ها یا موقع الله اكبر نماز برویم. امام صادق فرمود: «إِنَّكُمْ تَتَسَابَقُونَ إِلَى الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ سَبْقِكُمْ إِلَى الْجُمُعَة»(كافى، ج‏3، ص‏415) یعنی هركس زودتر به نماز جمعه برود زودتر به بهشت وارد خواهد شد و اینطور نیست كه بگویی خطبه‌ها را در ماشین گوش می‌دهیم.
پیامبر(ص) می‌فرماید: «ثَلَاثٌ لَوْ تَعْلَمُ أُمَّتِی مَا لَهُمْ فِیهِنَّ لَضَرَبُوا عَلَیْهِنَّ بِالسِّهَامِ الْأَذَانُ وَ الْغُدُوُّ إِلَى الْجُمُعَةِ وَ الصَّفُّ الْأَوَّلُ»(الجعفریات، ص‏34) سه چیز است كه اگر مردم بدانند چقدر ارزش دارد بر سر آن نزاع و قرعه كشی می‌كنند و یكی از این‌ها نماز جمعه است. پیامبر فرمود: اگر كارفرمایی به كارگرش درروز جمعه اجازه داد به نماز برود در ثواب او شریك است. پیامبر فرمود: «مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِیمَاناً وَ احْتِسَاباً اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ»(من‏لایحضره‏الفقیه، ج‏1، ص‏427) اگر كسی برای رضای خدا به نماز جمعه آمد، خدا گناهانش را می‌بخشد. چون «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات»(هود/114) همانطور كه غسل جمعه باعث بخشش گناهان می‌شود، نماز جمعه هم باعث بخشش گناهان می‌شود. اصولاً برای یك حركت چیزهایی لازم است همانطور كه برای نماز جمعه غسل جمعه واجب است.
چرا ایران در انقلاب پیروز شد؟ چون مردم از طریق امام از سخنرانی‌ها، اعلامیه‌ها و. . . آگاه شدند. بعد از آگاهی و وحدت و تقوا و تشكل رهبری مردم در نماز جمعه تمام نیازهای یك حركت صحیح را فهمیدند و آن را تأمین كردند.
 امام رضا(ع) می‌فرمایند: « للخطیب أَنْ یُعَلِّمَهُمْ مِنْ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ مَا فِیهِ الصَّلَاحُ وَ الْفَسَادُ»(علل‏الشرائع، ج‏1، ص‏264) خطیب باید به مردم با امر و نهی، صلاح و فساد مردم را به ایشان بگوید. یعنی به مردم آگاهی بدهد كه در كجای دنیا فساد است و راه مبارزه با آن چیست؟ حتی آگاهی‌های سیاسی را هم به مردم گوشزد كند. اما رضا می‌فرماید: «وَ یُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْآفَاتِ»(علل‏الشرائع، ج‏1، ص‏264) و امام جمعه باید به آن چه دركشورها واقع می‌شود خبر بدهد. پس امام جمعه هم یك معلم و هم یك گزارشگر سیاسی و یك تحلیلگر است. پس امام جمعه باید یك عنصر سیاسی باشد و باید فساد را بشناسد. مفسد و راه فساد مفسدین و خط اصلاح آن را نیز بداند و اخبار دنیا را هم بداند. امام جمعه‌ی بی خبر نمی‌تواند امام جمعه باشد و الحمد لله در ایران همینگونه است ولی در كشورهای دیگرچنین نیست. نماز جمعه عامل وحدت است. در نماز جمعه رئیس جمهور، كارگر، بی سواد و با سواد و پیر و جوان و همه‌ی گروه‌های اسلامی در یكجا جمع می‌شوند بدون این كه شكل و مالشان و. . . برایشان ارزشی داشته باشد.
خدا منافقین را لعنت كند كه باعث شدند افرادی كه جانشان در خطر است از درب دیگری بیایند یا با ماشین خصوصی بیایند و گرنه همانطور كه قرآن می‌گوید: «وَ یَمْشی‏ فِی الْأَسْواقِ»(فرقان/7) پیامبر و همه‌ی مردم یكسان می‌آمدند و می‌رفتند.
حدیث داریم امام رضا(ع) به امام جواد نامه نوشت كه شنیدم در مجالس تو را از درب خصوصی داخل مجلس می‌برند. تو باید قاطی مردم باشی و نباید با مردم فرق كنی. اما منافقین باعث شدند كه اینطور شود و این خواسته‌ی منافقین بود. نماز جمعه یك میتینگ مجانی و بی خرج است و حتی یك بلیط هم خرج ندارد. در نماز جمعه از تقوا باید صحبت شود و امام هم روی این مسئله تأكید دارند و در سخنرانی‌ها به آن سفارش كردند كه یكی از خطبه‌ها باید پیرامون تقوا باشد. ما كمبود تقوا داریم و احتكار، رشوه گیری و كم فروشی از بی تقوایی است. وقتی خدا به بازاری‌ها می‌خواهد هشدار بدهد می‌گوید: كم فروشی نكنید. «أَ لا یَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظیمٍ»(مطففین/5-4) یعنی توكه كم فروشی می‌كنی حساب نمی‌كنی كه روزی در پیشگاه خدا حاضر خواهی شد و باید پاسخ گو باشی؟ تقوای سیاسی یعنی وقتی می‌دانی دیگری از تو لایق‌تر است، خودت را كاندیدا نكن. تقوای علمی این است كه اگر نمی‌دانی بگویی نمی‌دانم. یا دیگری بهتر از من بلد است. یا تقوای قلمی یعنی چیزی را از دیگری یادگرفتی به نام خودت چاپ نكن. تقوای فكری یعنی به مسلمانان سوءظن نداشته باش. در همه چیز باید تقوا را رعایت كرد. اسلام می‌گوید: لباس تقوا یعنی همان طور كه لباس همه جای بدن را می‌پوشاند تقوا هم باید همه‌ی انسان را فرا بگیرد. اگر انسان در آمار دادن تقوا داشته باشد وقتی می‌گوید: 200 نفر، تقوا پیشه می‌كند و پس از دقت می‌گوید: تقریباً 200 نفر. تقوای شغلی یعنی توجه می‌كند كه در آمدش حلال است یا حرام است. اصولاً در جامعه ما همه‌ی فسادها به خاطر بی تقوایی و توكل و ایمان است. آن چه یك جامعه برای حركت می‌خواهد نمونه‌اش در نماز جمعه هست.
امام صادق می‌فرماید: نماز جمعه «تَوْبِیخاً لِلْمُنَافِقِین»(كافى، ج‏3، ص‏425) این حدیث در مستدرك است. یعنی نماز جمعه قرار داده شد تا پدر منافقین در بیاید و توبیخ بشوند. برای همین است كه می‌گوییم نماز جمعه دشمن شكن است.
انسان در نماز جمعه روحیه می‌گیرد و هركس مخالف منافقین است برای روسیاهی آن‌ها می‌بایست در نماز جمعه شركت كند.
امام صادق می‌فرماید: «سنها رسول الله بشارة للمؤمنین» خدا نماز جمعه را قرار داد تا مؤمنین روحیه بگیرند و بشارت یابند و منافقین روحیه‌شان را از دست بدهند. برای تشخیص فایده‌ی نماز جمعه باید دید چقدر جلوی فساد را می‌گیرد. در ایران امام جمعه به دولت خط می‌دهد اما در غیر ایران امام جمعه‌ها اعمال دولت را توجیه می‌كنند. البته همه اینطور نیستند و بسیاری از ائمه جمعه كه الآن در ایران هستند جلوی فساد را می‌گیرند و در تبعید و فشار هم هستند و تهدید می‌شوند اما این نسیم اجمالاً از ایران می‌وزد. ایران همه‌ی معیارها را عوض كرد. امروز ممكن است جوانان مسیحی به پاپ حمله ببرند كه اگر امام روحانی و دین شناس است پس چرا شما تا به حال مثل ایشان با كارترها دست و پنجه نرم نكرده‌ای و از مستضعفان حمایت نمی‌كنی؟ اصولاً روحانیت ما به همه‌ی روحانی‌ها خط می‌دهد و ارتش و بسیجی وپرستاری از جانبازان و... همه همینطور است.
در همه‌ی جنگ‌ها مجروحین پشیمان و در حال گریه هستند اما مجروحین ما اینطور نیستند. اگر خوب شوند باز هم به جبهه می‌روند. در دنیا تنها یك مجلس است و آن هم ایران است. در حزب جمهوری چند نفر را سوزاندند و چند نفر مجروح بودند و این‌ها خودشان را با عصا و تخت به جلسه كشاندند تا جلسه از اكثریت نیفتد و ما همه‌ی این‌ها را از امام و رهبری داریم. من حدیث بسیار دارم و جلسه‌ی بعد هم پیرامون نماز جمعه صحبت خواهم كرد.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگه دار از عمر ما بكاه و بر عمر او بیفزای.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : هفته وحدت ,
:: بازدید مطلب : [546]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 8 دی 1394 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)

"داستان ضامن آهو"حقیقت یا افسانه؟

ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستان‌های گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:

روزی صیادی در بیابان طوس آهویی را دنبال می کند. اتفاقاً امام رضا علیه السلام در آن نواحی تشریف فرما بودند و آهو به امام پناه می برد، امام حاضر می شود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمی پذیرد. در این هنگام آهو به زبان می آید و به امام عرض می کند که من دو بچه ی شیری دارم که گرسنه اند و چشم براهند و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمائید که بروم و بچگانم را شیر بدهم و برگردم و خود را تسلیم صیاد کنم. امام هم ضمانت آهو را می کند و آهو می رود و به سرعت بر می گردد ، شکارچی که این وفای به عهد آهو را می بیند و وقتی می فهمد که ضامن آهو، امام علیه السلام می باشند، منقلب می شود و آهو را آزاد می کند.

اما آنچه که در منابع روایی معتبر در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است داستانی متفاوت و در عین حال معقول و موجه می باشد که علامه مجلسی (ره) آن را از برکات قبر آن امام همام دانسته و از آن به عنوان "برکات رضویه" یاد کرده است. ایشان این داستان را از کتاب شریف « عیون اخبار الرضا » تألیف عالم و محدث بزرگ شیعه ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه نقل فرموده است، بدین ترتیب که:

ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی که حاکم طوس بوده روایت کرده : « در روزگار جوانی نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه متعرض زائران می شدم و لباس ها و خرجی و نامه ها و حواله هایشان را به ستیزه می ستاندم روزی به شکار بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم، یوز هم چنان دنبال آهو می دوید تا به ناچار آهو را به پای دیواری پناهید و آهو ایستاد و یوز روبرویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی شد هرچه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز نمی جست و از جای خود تکان نمی خورد ولی هر وقت که آهو از جای خود دور می شود یوز هم او را دنبال می کرد اما همین که به دیوار پناه می برد یوز باز می گشت تا آنکه آهو به سوراخ لانه مانندی در دیوار آن مزار داخل شد من وارد رباط ( تعبیر جالبی از مزار امام رضا علیه السلام در آن عصر) شدم و از ابی نصر مقری (خادم مزار) پرسیدم که آهویی که هم الان وارد رباط شد کجاست؟ او گفت: ندیدمش. آن وقت به همان جایی که آهو داخلش شده بود در آمدم و پشگل های آهو و رد پیشابش را دیدم ولی خود آهو را ندیدم .پس با خدای تعالی پیمانه بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان در نیایم و از آن پس هر گاه کار دشواری به من روی می آورد و گرفتاری پیدا می کردم بدین مشهد روی و پناه می آوردم... و هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد ....»

البته خوانندگان فاضل استحضار دارند که شیخ صدوق (ره)، این کتاب را جهت اهدا به صاحب اسماعیل بن عباد طالقانی (متوفی در سال 385هجری) وزیر ایرانی سامانی که خود یکی از بزرگ‌ترین ادبا و شعرا و متکلمین و ناقدین ادب در قرن چهارم است، تألیف فرموده و این کتاب شریف، علاوه بر، دربرداشتن اخبار مربوط به حضرت رضا علیه السلام از لحاظ ادبی و تاریخی نیز مرجع معتبر و مستندی به شمار می‌رود.شیخ (ره) در این کتاب همچنان که از بسیاری مشایخ ثقات و محدثین رضوان الله علیهم ، نقل و روایت می کند از بسیاری از ادبا و شعرا و مورخین به نام نیز با‌ واسطه یا بدون ‌واسطه نیز نقل و روایت می‌فرماید. اما نکته قابل توجه در اینجا این است که در خلال کتاب « عیون اخبار الرضا » چند بار که شیخ حدیث یا مطلبی را نقل فرموده که خود صددرصد اعتقادی به صحت روایت یا وثوقی به سلامت سند آن یا اطمینانی به ثقه بودن راوی آن نداشته است (ولو آن که آن را از مشاهیر هم نقل فرموده باشد) بی‌اعتمادی خود را به آن مطلب تصریح می‌فرماید. از جمله در صفحه 350 که می‌فرماید:«قال مصنف هذا الکتاب، روی هذا الحدیث بریئی من عهدة صحته»؛ یا در صفحه 192: «کان شیخنا محمد بن الحسن بن احمد بن الولید رضی الله عنه سیئی الرأی فی محمد بن عبد الله المسمعی راوی هذا الحدیث وانما اخرجت هذا الخبر فی هذا الکتاب لانه کان فی کتاب الرحمه وقد قرأته علیه فلم ینکره و رواه الی»؛ اما داستان آهو صددرصد مورد قبول شیخ صدوق (ره) قرار گرفته و ادنی شبهه در صحت آن به خاطر شریفش خطور نکرده است.

به هر صورت، ظاهراً اصل داستان و روایتی که سبب ملقب ساختن حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه به «ضامن آهو» شده است، باید همین داستان باشد، و لا غیر؛ و به قراری که ملاحظه فرمودید، داستان کاملاً واقعی و موجه و معمولی به نظر می‌رسد.

* برگرفته از کتاب "چهار مقاله" نوشته ی دکتر احمد مهدوی دامغانی



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : امام رضا (ع) ,
:: بازدید مطلب : [1035]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 30 مرداد 1394 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)

 

 

عفاف وحجاب ازدیدگاه حضرت معصومه (ع)

بدون ترديد پوشش اسلامي براي زنان، از ضروريات دين مقدس اسلام است، چنان که آيات متعددي از قرآن بر اين مطلب دلالت دارند.1 از طرفي مسأله حجاب يکي از جنجالي‏ترين مسائل دنياي ديروز و امروز است، به ويژه طرفداران اعلاميّه حقوق بشر، که با عنوان کردن «تساوي حقوق زن و مرد»، پوشش را براي زن دست و پاگير دانسته، و آن را برخلاف آزادي قلمداد و به عنوان حمايت از حقوق زن، مطرح مي‏نمايند، اين مسأله را بسيار حسّاس نموده است، در صورتي که پوشش اسلامي را بايد در مجموع ابعادش مورد تجزيه و تحليل قرار داد، که با توجّه به مجموع، به نفع زن و جامعه است، و نه تنها دست و پا گير نيست و تضادي با آزادي ندارد، بلکه زنان در عين حفظ پوشش اسلامي، مي‏توانند برترين فعاليّت‏هاي اجتماعي را داشته باشند، و در چارچوب آزادي‏هاي صحيح و مقبول، از حق آزادي خود بهره‏مند گردند، زيرا حجاب در اسلام به معناي پرده نشيني نيست، بلکه به معناي پوششي معقول براي جلوگيري از فساد، و حفظ کرامت زن است، و ما امروز در جمهوري اسلامي ايران مي‏بينيم که زنان در همه صحنه‏ها و عرصه‏ها، از مجلس قانون‏گذاري گرفته تا آموزش و پرورش و بيمارستان‏ها و ادارات، مي‏توانند در چهارچوب حفظ پوشش اسلامي، به کار و تلاش بپردازند، بي آن‏که حجاب اسلامي براي تلاش‏هاي آنان، مشکلي ايجاد کند، و حقّ آزادي صحيح آنها را تضييع نمايد.

 حجاب در اسلام از يک مسأله کلّي‏تر و اساسي‏تري ريشه مي‏گيرد، و آن اين است که اسلام مي‏خواهد انواع التذاذهاي جنسي، چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر به محيط خانوادگي و در کادر ازدواج قانوني، اختصاص يابد، اجتماع منحصرا براي کار و فعّاليت باشد، برخلاف سيستم غربي عصر حاضر، که کار و فعّاليت را با لذّت‏جويي‏هاي جنسي به هم مي‏آميزد، اسلام مي‏خواهد اين دو محيط را کاملاً از يکديگر تفکيک کند».3
علاّمه اقبال لاهوري در اشعار نغز خود در اين رابطه، چنين مي‏سرايد:
بايد اين اقوام را تنقيد غرب شرق را از خود برد تقليد غرب
ني زرقص دختران بي‏حجاب قوت مغرب نه از چنگ و رباب
ني زعريان ساق و ني از قطع موست ني زسحر ساحران لاله روست
از همين آتش چراغش روشن است قوّت افرنگ از علم و فن است
مغز مي‏بايد نه ملبوس فرنگ علم و فن را اي جوان شوخ و شنگ

حضرت فاطمه(س)زن نمونه يا نمونه زن؟

الگو يکي از طرق سازندگي درمراحل مختلف زندگي است. بسياري از بي هدفي ها زاييده بي الگويي هاست. زبان الگو، زبان عمل است در   نتيجه تأثيري که الگو برافراد مي‌گذارد، بسيارعميق تر و ماندني تر ازگفتار است. به دليل اهميت الگو اديان الهي و مکاتب بشري سعي درارائه الگو ازنوع خود انسان داشته  اند و ازنقش الگو درآباداني و ويراني جوامع غافل نبوده اند  .
دين مبين اسلام  الگوها و شاخص‌هاي‌متعالي ‌ارائه داده و انسانها را به پيروي از سيره عملي و نظري آنان دعوت نموده است. اگر درمکاتب ساخته بشر، الگوي عملي وجود ندارد و آنان ناگزيرند ايده آليستي بينديشند، خوشبختانه درمکتب اسلام راستين يعني تشيع، الگوهاي بسياري وجود دارد.  
دامنه تأثير گذاري اسوه ها از نظر قرآن اعم از حوزه فردي، اجتماعي و تاريخي است . در حوزه فردي نقش سرمشقها اصلاح مناسبات اجتماعي و سياسي است و درعرصه تاريخي تأثير اسوه ها به تغيير و تحول در جهت گيريهاي تاريخي   ارتباط مي‌يابد.  
هم اکنون جا دارد به اين سؤال پاسخ گفته شود که آيا حضرت زهرا(س) الگوي زنان است يا الگوي انسان؟ و آيا سيره ايشان قابليت پيروي براي همه انسانها را دارد و يا مختص زنان مي‌باشد؟ پرواضح است که حضرت زهرا (س) الگوي کاملي براي همه انسانهاست و همه بشريت مي‌توانند با تأسي از سيره ايشان راه نجات و سعادت خود را طي نمايند.
کرامت ها وفضيلت ها مختص مردان نيست. چنانچه زنان جوهري داشته باشند، مسير تعالي وبالندگي معنوي براي آنان هموار است. اگر علي (ع) الگو ونمونه انسان کامل و ايده آل است در وجود مرد بودن، زهراي مرضيه نيز الگوي ايده آل انسان کامل است درمظهر زن بودن. قران وقتي مي‌فرمايد :« لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنة »( احزاب،33/ 31 ) مقصود از «لکم» همه انسان هاست،نه فقط مردان. اين مطلب درمورد حضرت زهرا (س) نيز صادق است .آنچه فاطمه (س) را اسوه و نمونه ساخته،کمال انساني اوست و بدين خاطر متعلق به عالم انسانيت است. ارزش هاي انساني اختصاص به زن يا مرد ندارد و به تبع آن اسوه هاي انساني نيز همين گونه اند. فاطمه(س) چنان که اسوه زنان است اسوه مردان نيزهست.( همانند پيامبران و امامان)
بين زن نمونه بودن و نمونه زن بودن تفاوت است ؛ زن نمونه يعني زني که سيره و روش او را همگان قادرند در زندگي اتخاذ واعمال نمايند و براساس سيره و سلوک او مسيرزندگي خويش را بپيمايند و نمونه زن يعني زني که ميان زنان نمونه و الگوست.

بالاترين ارزش زن از نظر حضرت زهرا عليهاالسلام

از منظر حضرت زهرا عليهاالسلام نزديک ترين حالات زن به خداوند متعال هنگامى است که خود را از ديد نامحرمان دور نمايد و در منزل خود به خانه دارى و تربيت فرزند و پذيرايى از همسر خود بپردازد. امام صادق عليه السلام به نقل از حضرت فاطمه عليهاالسلام دراين باره فرمود: «أَنَّ أَدْنَى مَا تَکُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَيْتِهَا، نزديک ترين حالات يک زن به خداوند متعال زمانى است که در منزل مى ماند [و به امور خانه دارى و تربيت فرزند مى پردازد].»

آرى، يک زن مسلمان هرگز فرمان خداوند متعال را در مورد حفظ عفت و عصمت خود فراموش نمى کند و در طول زندگى حجاب خود را همانند گوهرى گرانبها پاسدارى مى کند. اين سخن معروف حضرت زهرا عليهاالسلام که ضامن پايدارى جوامع و مايه استحکام خانواده هاست، همواره بايد در معرض ديد بانوان مسلمان به ويژه دختران جوان باشد که فرمود: «خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ؛ بهترين و نيکوترين عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم] را نبينند و مردان [نامحرم] نيز آنان را ننگرند.»

خوشبختى و سعادت زن و جامعه بهترين و نيکوترين عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم[ را نبينند و مردان [نامحرم[ نيز آنان را ننگرند. در همين جمله نهفته است که تا مى تواند از نامحرمان دورى کند و کمترين ارتباط را با آنان داشته باشد؛ امّا متأسفانه در عصر ما شياطين وسوسه گر و دشمنان اسلام تلاش مى کنند به هر وسيله و عنوانى زنان مسلمان را از هويت خود جدا کنند و به مجامع عمومى و معرض ديد نامحرمان بکشانند و به اين وسيله آنان را از اهداف اصلى خلقتشان بازدارند.

فرانس فانون نويسنده فرانسوى مى گويد: «نيروهاى اشغالگر در کشور مسلمان الجزائر مأموريت داشتند تا هويت و اصالت فرهنگى ملت الجزائر را نابود سازند و در اين راه حداکثر کوشش خود را بر تخريب مسئله حجاب و چادر زنان متمرکز کرده بودند؛ زيرا آن را نشانه مهم اصالت ملى زنان الجزائرى تلقى مى کردند. از ديدگاه استعمارگران هجوم به تار و پود جامعه اسلامى الجزائر ابتدا بايد از تحت تأثير قرار دادن زنان آغاز مى شد. دستگاه استعمارى فرانسه براى مبارزه با حجاب زنان و بيرون کشيدن آنان از کانون خانواده، مبالغ هنگفتى را اختصاص داده بود. آنها بر اين باور بودند که حجاب زن سدّ محکم و دژ عظيمى در برابر نفوذ غربيهاست. هر چادرى که کنار گذاشته شود، افق جديد و گام بلندى در تسلط استعمارگران بر کشورهاى اسلامى است. پس از ديدن هر زن مسلمانى که حجاب را کنار گذاشته است، اميد تسلط آنان ده برابر مى گردد. با هر چادرى که رها مى گردد، گويى جامعه اسلامى براى پذيرش و تسليم در برابر استعمارگران آماده تر مى شود.»

حجاب حضرت فاطمه(س)
حضرت زهرا سلام الله عليها يك افتخار است براي همه عالم، نه فقط براي شيعه، نه فقط براي عالم اسلام، نه فقط براي ائمه طاهرين (ع)، بلكه آن حضرت براي پدر بزرگوارش نيز مايه سربلندي و افتخار به شمار مي‌رود. پيامبر اكرم (ص) به اين بانو خيلي افتخار مي‌كردند و بارها مي‌فرمودند كه خودم و پدر و مادرم به فداي تو. افتخار پيغمبر اكرم (ص) خيلي معنا دارد؛ حضرت زهرا (س) از نظر حسب و نسب داراي درجات رفيعي بوده است. شما نمي‌توانيد يك خانمي پيدا كنيد كه اين قدر از نظر نسب، والا و نوراني باشد. ايشان پدري دارد مثل پيامبر اكرم كه خاتم الانبياء بود. پيغمبري كه همه پيامبران به وجود او افتخار مي‌كردند، وجود مباركي كه خود خداوند متعال به او افتخار مي‌كند و نظيرش در عالم وجود نيامده و نخواهد آمد. حضرت صديقه طاهره مادري دارد مانند حضرت خديجه كه در مورد ايشان هم بايد بگوييم يك افتخار براي همه انسانها و مخصوصاً براي تمامي خانمها مي‌باشد. در باره حضرت خديجه همين مقدار بس كه پيغمبر اكرم مي‌فرمودند: پيروزي اسلام، مرهون خديجه است. همسر حضرت زهرا (س) نيز اميرالمومنين علي (ع) است كه پيامبر گرامي (ص) فرمودند: زهرا جان اگر علي نبود، كفوي براي تو در عالم وجود يافت نمي‌شد. و اگر تو نبودي كفوي براي علي در عالم نبود. حضرت فاطمه زهرا از لحاظ فرزند نيز فرزنداني نظير امام حسن و امام حسين و حضرت زينب و ام كلثوم سلام الله عليهم را تحويل عالم بشريت داده‌اند. اسلام مرهون مجاهدتها و تلاشهاي فرزندان گرامي حضرت زهراست. شهادت امام حسين (ع) اسلام را بيمه كرد و مجاهدت حضرت زينب(س)، شهادت آن حضرت را جهانگير كرد. حضرت زينب با آن شهامت مثال زدني در مقابل دشمن گفت: «‌ثكلتك امك يابن مرجانه ما رأيت الا جميلا». نظير چنين فرزنداني را در عالم كسي نداشته و نخواهد داشت. اما اولاد حضرت زهرا سلام الله عليها منحصر به اين چهار بزرگوار نيست، بلكه دوازده امام از نسل حضرت زهرا به وجود آمدند كه بارها پيغمبر اكرم به اين موضوع افتخار مي‌كردند. از همان وقتي كه امام حسين طفلي كوچك بود، پيامبر اكرم او را در دامن مي‌نشاندند و مي‌فرمودند: «يا حسين التاسع من ولدك هو القائم بالحق به يملأ الله الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جورا» يعني حسينم، نهم از فرزندان تو امام زمان است كه به دستش پرچم اسلام روي كره زمين افراشته مي‌شود. آنكه عدالت اجتماعيِ سرتاسري مي‌آ ورد. آن كه ظلم جهاني را ريشه كن مي‌كند و بالاخره آن كه اسلام را جهاني مي‌كند و مي‌گويد «انّ في إبنه رسول الله لي اسوه حسنه» يعني سرمشق من در حكومت، زهراي مرضيه است. آن امامي كه اسلام را جهاني مي‌كند و مي‌فرمايد كه «‌نحن حجج الله علي خلقه و فاطمه حجه علينا» يعني ما دوازده امام حجت براي مردم هستيم و زهرا (س) حجت براي ما است. درك كردن معناي اين گونه روايات سخت است، اين گونه روايات حيران كننده است و انسان با غور در اين مطالب پي به جهل خود مي‌برد.
نكته مهم كه تذكر آن در اين مجال ضروري است اينكه، شناخت ما نسبت به نعمت بزرگي همچون وجود مبارك حضرت زهراي مرضيه چه مقدار است؟ و مهمتر اينكه تا چه اندازه آن حضرت را براي خود اسوه مي‌دانيم و از او پيروي مي كنيم؟ اگر ما در اين باره كوتاهي كنيم و از حضرت زهرا (س) الگو نگيريم، بالاترين گناه را مرتكب شده‌ايم. زيرا كفران نعمت كرده‌ايم. قرآن كريم مي‌فرمايد: «لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إنّ عذابي لشديد». اگر حضرت صديقه طاهره سرمشق جامعه باشد، جامعه رو به تزايد و ترقي خواهد بود و اما اگر زهرا سرمشق زندگي مردم نشد، در دنيا و آخرت عذابي دردناك در انتظار آنان خواهد بود. در خصوص لزوم الگوگيري از سيره حضرت زهرا (س) به دو نكته اشاره مي‌گردد كه از مصاديق برجسته شيوه‌ زندگاني حضرت زهراست كه نسل كنوني بايد اسوه خود قرار دهد.

 

حجاب از ديدگاه حضرت زهرا(س)

آن بانوي بسيار بزرگ جهان، با اين که حريم عفاف و حجاب را به طور کامل رعايت مي‏کرد، در عين حال، در بحراني‏ترين حوادث سياسي و اجتماعي، حضور و ظهور داشت.
روزي مرد نابينايي با کسب اجازه به محضر حضرت زهرا(س) آمد. حضرت از او فاصله گرفت و خود را پوشانيد، پيامبر اکرم(ص) که در آن جا حضور داشت از حضرت زهرا(س) پرسيد: «با اين که اين مرد نابيناست و تو را نمي‏بيند، چرا خود را پوشاندي»؟ حضرت زهرا(س) در پاسخ فرمود: «اگر او مرا نمي‏بيند، من که او را مي‏بينم، وانگهي او بو را استشمام مي‏کند». پيامبر(ص) (به نشانه تأييد شيوه و گفتار حضرت زهرا«س») فرمود: «أَشْهَدُ اَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنّي؛4 گواهي مي‏دهم که تو پاره تن من هستي».
اميرمؤمنان علي(ع) فرمود: روزي همراه گروهي در محضر رسول خدا(ص) نشسته بوديم. آن حضرت به ما رو کرد و فرمود: «بهترين کار براي زنان چيست؟» هيچ کدام از حاضران نتوانستند جواب صحيح بدهند. هنگامي که متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم، و همين موضوع را از حضرت زهرا(س) پرسيدم، و ماجراي سؤال پيامبر(ص) و پاسخ صحيح ندادن اصحاب را براي حضرت زهرا(س) تعريف کردم، و گفتم هيچ يک از ما نتوانستيم پاسخ صحيح بدهيم. حضرت زهرا(س) فرمود: ولي من پاسخ به اين سؤال را مي‏دانم، و آن اين است که: «خَيْرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لايَرِينَ الرِّجالَ وَلايَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است که آنها مردان نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند».
* حجاب در اسلام به معناي پرده نشيني نيست، بلکه به معناي پوششي معقول براي جلوگيري از فساد، و حفظ کرامت زن است.
من به محضر رسول خدا(ص) بازگشتم و عرض کردم: «اي رسول خدا! از ما پرسيدي که چه کار براي زنان برتر است، پاسخش اين است که برترين کار براي زنان اين است که آنها مردان نامحرم را نبينند، و مردان نامحرم آنها را نبينند».
پيامبر(ص) فرمود: «چه کسي به تو چنين خبر داد، تو که اين‏جا بودي و پاسخي نگفتي؟» علي(ع) عرض کرد: «فاطمه(س) چنين فرمود».
پيامبر(ص) از اين پاسخ خشنود شد، و سخن فاطمه(س) را پسنديد و به نشانه تأييد او فرمود: «اِنَّ فاطِمَةُ بضْعَةٌ مِنّي؛5 همانا فاطمه، پاره تن من است».
نيز روايت شده: روزي جابر بن عبدالله انصاري همراه رسول خدا(ص) به سوي خانه فاطمه(س) رهسپار شدند. وقتي که به در خانه رسيدند، پيامبر(ص) اجازه ورود طلبيد. فاطمه(س) اجازه داد، پيامبر(ص) فرمود: شخصي همراه من است، آيا اجازه هست با او وارد خانه شويم؟ فاطمه(س) عرض کرد: «اي رسول خدا «قِناع» (يعني مقنعه و روسري) ندارم.» پيامبر(ص) فرمود: «يا فاطِمَةُ خُذِي فَضْلَ مَلْحَفَتِک فَقِنِعِي بِهِ رأسَکِ؛ اي فاطمه! زيادي لباس بلند روپوش خود را بگير و سرت را با آن بپوشان».
حضرت فاطمه(س) همين کار را کرد، آن گاه پيامبر(ص) و جابر، با کسب اجازه وارد خانه شدند.6


تلاش‏هاي سياسي و اجتماعي حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) در عين آن که حجاب کامل را رعايت مي‏کرد، حجاب را پرده‏نشيني و انزواي زنان نمي‏دانست، بلکه شواهد بسياري وجود دارد که آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگير و مانع تلاش‏هاي اجتماعي و سياسي نمي‏دانست. از اين رو، در عرصه‏هاي مختلف اجتماعي و سياسي شرکت فعّال داشت.
محدّثين نقل مي‏کنند: شخص پيامبر(ص) دست فاطمه(س) را گرفت، و به ميان مردم آمد و خطاب به مردم فرمود: «هر کس که فاطمه(س) را شناخت که شناخت، و هر کس که او را نشناخته بداند که فاطمه(س) دختر محمّد(ص) است. او پاره تن من است. او قلب و جان من است. هر کس او را بيازارد مرا آزرده، و هر کس مرا بيازارد، قطعا خدا را آزرده است» بنابراين، حجاب در سيره فاطمه(س) پرده نشيني نيست.
 در مکّه قبل از هجرت، مشرکان به تحريک ابوجهل به پيامبر(ص) آزار مي‏رساندند، يکي از آنها به نام «ابن زبعري» شکمبه گوسفندي را برداشت، و به طرف پيامبر(ص) انداخت، به طوري که سر و صورت آن حضرت را آلوده نمود، ابوطالب(ع) به دفاع از آن حضرت پرداخت،
* پوشش زن در اسلام اين است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن و موي خود را بپوشاند، و به جلوه‏گري و خودنمايي نپردازد، آيات مربوطه همين معني را ذکر مي‏کند، و فتواي فقهاء هم مؤيّد همين مطلب است».
در اين هنگام حضرت زهرا(س) که در آن وقت خردسال بود با آب نزد پدر آمد، و سر و صورت آن حضرت را شست و شو داد.8

اين ترتيب نتيجه مي‏گيريم، حضرت زهرا(س) در عين آن كه در همايش پرشكوه و پرجنجال شركت نمود، همه نمادهاي حريم حجاب و عفاف را رعايت نموده است.

بشارت هاي خدا به زنان عفيف
امام جعفر صادق(ع) : اگر زن عفت داشته باشد به دنيا مي ارزد وگرنه به خاک هم نمي ارزد.
پيامبر اکرم (ص) : ... زني که براي حفظ غيرت ، استقامت ورزيده و براي خدا وظيفه خود را بخوبي انجام داد ، خدا پاداش شهيد را به او خواهد داد.
پيامبر اکرم (ص) : پروردگارا زناني که خود را خود را پوشيده نگه مي دارند مشمول رحمت و غفران خود بگردان.
پيامبر اکرم (ص) : شرف مقنعه اي که زن بر سر دارد از دنيا و آنچه در آن است ارزندا تر مي باشد.

نتيجه گيري

حجاب و عفاف حضرت زهرا به گونه‌اي است كه ذكر شد، در حالي كه در مقابل نامحرم كوبندگي و قاطعيت دارد، به مسلمانان مي‌فهماند كه اختلاط بين زن و مرد ممنوع است. تصور نكنيد اين بي‌حجابي و بي‌عفافي كه فعلاً در جامعه رايج است، فقط براي ما باعث ناراحتي شده است، بلكه حضرت زهرا نيز از اين موضوع بسيار ناراحت است. همه مي‌دانيم كه حضرت زهرا بهترين سرمشق است. سرمشق يعني چه؟ يعني جامعه بايد وضعيت حجاب و عفاف حضرت زهرا را مورد مطالعه و بررسي قرار دهد و به همان صورت عمل نمايد.

حضرت زهرا(س) در عين آن كه حجاب كامل را رعايت مي‏كرد، حجاب را پرده‏نشيني و انزواي زنان نمي‏دانست، بلكه شواهد بسياري وجود دارد كه آن حضرت حجاب را هرگز دست و پاگير و مانع تلاش‏هاي اجتماعي و سياسي نمي‏دانست. از اين رو، در عرصه‏هاي مختلف اجتماعي و سياسي شركت فعّال داشت.

بنابراين «تعادل و تنظيم روابط»، پي آمدهايي چون حضور پرنشاط، سالم، شاداب و تأثيرگذار براي مردان و زنان در عرصه هاي مختلف خانواده و جامعه خواهد داشت و بن بستي از فساد و تباهي در هيچ يک از ميدانهاي فعاليت ايجاد نخواهد کرد.

به هرحال آنچه که بر مي آيد اين است که حجاب محدوديت ساز نيست بلکه ايجاد مصونيت مي کند. البته بايد ذکر کرد که حجاب فقط براي زنان نيست و براي مردان نيز ضروري به نظر مي رسد. از بين رفتن حجاب در جوامع کنوني نماد رشد و پيشرفت نيست نماد عقب ماندگي و غربزدگي کشورهاي اسلامي مي باشد.

 

منابع:

1 ) نور (24) آيه 30 و 32و 33؛ احزاب(33) آيه 32، 33 و 59.

2 ) مرتضي مطهّري، مسأله حجاب، چاپ جديد، ص79.

3 ) همان، ص83.

4 ) علاّمه مجلسي، بحار، ج43، ص91.

5 ) علاّمه علي بن عيسي (اِرْبِلي، کشف الغمّه، ج2، ص23 و 24.

7 ) علاّمه علي بن عيسي اِرْبِلي، کشف الغمّه، ج2، ص24.

8 ) علاّمه سروي، مناقب آل ابي‏طالب، ج1، ص60

مسأله حجاب در سيره حضرت زهرا،‌ حجة‏الاسلام والمسلمين محمد محمّدي اشتهاردي

حجاب حضرت زهرا ، آمنه مظاهري

 



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : حجاب ,
:: بازدید مطلب : [878]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : جمعه 23 مرداد 1394 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)


شب ضربت خوردن


حضرت علي (ع)

 

اعمال مشتركه شبهاى قدر

شب نوزدهم اوّل شبهاى قدر است و شب قدر همان شبى است

كه در تمام سال شبى به خوبى و فضيلت آن نمى رسد

و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدير امور سال مى شود

و ملائكه و روح كه اعظم ملائكه است در آن شب به اذن پروردگار به زمين نازل مى شوند

و به خدمت امام زمان عليه السلام مشرّف مى شوند

و آنچه براى هركس مقدّر شده است بر امام زمان عليه السلام عرض مى كنند

و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است يكى آنكه در هر سه شب بايد كرد

و ديگر آنكه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس ‍ آن چند چيز است :

 

اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده كه غسل اين شبها

را مقارن غروب آفتاب كردن بهتر است كه نماز شام را باغسل بكند .

دوّم دو ركعت نماز است در هر ركعت بعد از حمد هفت مرتبه توحيد بخواند

و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ بگويد

در روايت نبوى صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله است كه از جاى خود

برنخيزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بيامرزد ((الخبر))

سوّم قرآن مجيد را بگشايد و بگذارد در مقابل خود و بگويد:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكِتابِكَ

خدايا از تو خواهم به حق كتاب

الْمُنْزَلِ وَما فيهِ وَفيهِ اسْمُكَ الاْكْبَرُ

وَاَسْماَّؤُكَ الْحُسْنى وَما يُخافُ

فرستاده شده ات و آنچه در آنست كه در آن است

نام بزرگت و نامهاى نيكويت و آنچه بدانها ترس

وَيُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقاَّئِكَ مِنَ النّارِ

و اميد شود كه قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ

پس هر حاجت كه دارد بخواهد .


چهارم آنكه مُصحَف شريف رابگيرد و بر سر بگذارد و بگويد :

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ

بِهِ وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فيهِ وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ

خدايا به حق اين قرآن و بحق آنكس كه او را بدان فرستادى

و بحق هر مؤ منى كه در اين قرآن

مدحش كرده اى و بحقى كه تو بر ايشان

               فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ              

   پس ده مرتبه بگويد

  بِكَ يا اَللّهُ         و ده مرتبه          بِمُحَمَّدٍ

دارى زيرا كسى نيست كه حق تو را بهتر از خودت بشناسد

بحق خودت اى خدا     

  بحق محمدصلى الله عليه و آله

و ده مرتبه      بِعَلي       

    و ده مرتبه         بِفاطِمَةَ      

   و ده مرتبه           بِالْحَسَنِ   

  و ده مرتبه         بِالْحُسَيْنِ

 بحق على عليه السلام 

بحق فاطمه سلام الله عليها

بحق حسن عليه السلام 

بحق حسين عليه السلام

و ده مرتبه بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَيْنِ 

   و ده مرتبه          بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِي   

       و ده مرتبه   بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ

 بحق على بن الحسين عليه السلام 

بحق محمد بن على عليه السلام 

بحق جعفر بن محمدعليه السلام

 و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ     

            و ده مرتبه              بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى   

 

 بحق موسى بن جعفرعليه السلام 

بحق على بن موسى عليه السلام  

    و ده مرتبه   بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِي      

           و ده مرتبه               بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ  

و ده مرتبه         بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِي

بحق محمد بن على عليه السلام

بحق على بن محمدعليه السلام 

بحق حسن بن على عليه السلام

و ده مرتبه            بِالْحُجَّةِ            

 به حق حضرت حجت عليه السلام

پس هر حاجت كه دارى طلب كن .

پنجم زيارت كند امام حسين عليه السلام را در خبر است

كه چون شب قدر مى شود منادى از آسمان هفتم ندا مى كند

از بُطنان عرش كه حقّ تعالى آمرزيده هر كه را كه به زيارت قبر حُسين عليه السلام آمده .

ششم احيا بدارد اين شبها را همانا روايت شده هركه احيا كند

شب قدر را گناهان او آمرزيده شود هرچند

به عدد ستارگان آسمان و سنگينى كوهها وكيل درياها باشد .

هفتم صد ركعت نماز كند كه فضيلت بسيار دارد و افضل آنست

كه در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه توحيد بخواند هشتم بخواند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَيْتُ لَكَ عَبْداً داخِراً

لا اَمْلِكُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَلا

خدايا من شام كردم در حالى كه بنده خوارى هستم

كه مالك سود و زيانى براى خويش نيستم و نتوانم

اَصْرِفُ عَنْها سُوَّءاً اَشْهَدُ بِذلِكَ

عَلى نَفْسى وَاَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ

از خويشتن پيش آمد ناگوارى را بازگردانم و اين مطلبى است

كه من آن را بر خويش گواهى دهم و به ناتوانى

قُوَّتى وَقِلَّةِ حيلَتى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْجِزْ لى ما

خود و بيچارگيم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست

بر محمد و آل محمد و وفا كن برايم بدانچه

وَعَدْتَنى وَجَميعَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ

مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّيْلَةِ

بر من و همه مؤ منين و مؤ منات

وعده فرمودى از آمرزش در اين شب

وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَيْتَنى فَاِنّى عَبْدُكَ

الْمِسْكينُ الْمُسْتَكينُ الضَّعيفُ

و تمام كن بر من آنچه را به من دادى زيرا كه

من بنده بينواى مستمند ناتوان تهيدست

الْفَقيرُ الْمَهينُ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِياً

لِذِكْرِكَ فيما اَوْلَيْتَنى وَلا [غافِلاً]

خوار توام خدايا قرار مده مرا فراموشكار از ياد خويش

در آنچه به من انعام فرمودى و نه غافل از

لاِِحْسانِكَ فيما اَعْطَيْتَنى وَلا ايِساً

مِنْ اِجابَتِكَ وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى

احسانت در آنچه به من عطا كردى و قرارم مده نااميد

از اجابت خويش و اگرچه ديرزمانى طول كشد

فى سَرّاَّءَ اَوْ ضَرّاَّءَ اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخاَّءٍ

اَوْ عافِيَةٍ اَوْ بَلاَّءٍ اَوْ بُؤْسٍ اَوْ

چه در خوشى و چه در سختى در دشوارى يا در

آسايش در تندرستى يا گرفتارى در تنگدستى يا

نَعْماَّءَ اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاَّءِ

در نعمت براستى تو شنواى دعايى

و اين دعا را كفعمى از امام زين العابدين عليه السلام روايت كرده

كه در اين شبها مى خوانده در حال قيام و قعود و ركوع و سجود

و علاّمه مجلسى (ره ) فرموده كه بهترين اعمال در اين شبها

طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنيا و آخرت خود و پدر و مادر

و خويشان خود و برادران مؤ من زنده و مرده ايشان است و اَذْكار

و صلوات بر محمد و آل محمدعَليهمُ السلام آنچه مقدور شود و

در بعضى از روايات وارد شده است كه دعاء جوشن كبير را در اين

سه شب بخوانند فقير گويد كه دعاء جوشن در سابِقْ گذشت

و روايت شده كه خدمت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله عرض شد

كه اگر من درك كنم شب قدر را چه از خداوند خودبخواهم فرمود عافيت را .

 

اعمال مخصوصه شبهاى قدر

اعمال شب نوزدهم

و امّا دوّم يعنى اعمال مخصوصه اين شبها پس اعمال شب نوزدهم چند چيز است :

اوّل صد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ  .

دوّم صد مرتبه اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ .

سوّم بخواند دعاء يا ذَاالَّذى كانَ را كه در قسم چهارم گذشت .

چهارم بخواند:

اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فيما تَقْضى

وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ

خدايا قرار ده در آنچه حكم كرده

و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى

وَفيما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الحَكيمِ

فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَفِى الْقَضاَّءِ الَّذى لا

و در آنچه جدا كنى از فرمان حكيمانه ات

در شب قدر و در آن قضا و قدرى كه برگشت و

يُرَدُّ وَلا يُبَدَّلُ اَنْ تَكْتُبَنى مِنْ

حُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ

تغيير و تبديلى ندارد كه نام مرا در زمره حاجيان

خانه محترمت (كعبه ) بنويسى آنان كه حجشان

الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ

الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ

مقبول و سعيشان مورد تقدير و گناهانشان آمرزيده و كردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده

فيما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطيلَ

عُمْرى وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى

در آنچه مقدر فرموده اى كه عمر مرا

طولانى كرده و روزيم را وسيع گردانى

وَتَفْعَلَ بى كَذا وَكَذا    و به جاى

اين كلمه حاجت خود را ذكر كند

و درباره ام چنين و چنان كنى



:: موضوعات مرتبط : شبهات , ,
:: برچسب ها : شب 19 رمضان ,
:: بازدید مطلب : [571]

ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : شنبه 13 تير 1394 | نویسنده : خادم اهلبیت (س)

 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به هیئت یا غیاث المستغیثین می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون